«ربنا آتنا» نگاهش را, که هوایم دوباره بارانی است
السلام علیکْ یا دریا که دلم بی قرار و توفانی است
«اِنّ فی خلق» تو خدا هم مست, روحْ حیران, فرشتهها هم مست
«اِنّ فی خلق» تو زمین مبهوت, زیر یک آسمان پریشانی است
«ربنا آتنا» نگاهش را, که هوایم دوباره بارانی است
السلام علیکْ یا دریا که دلم بی قرار و توفانی است
«اِنّ فی خلق» تو خدا هم مست, روحْ حیران, فرشتهها هم مست
«اِنّ فی خلق» تو زمین مبهوت, زیر یک آسمان پریشانی است
معادلات جهان را علی(ع) ! بههم زدهای تو
بگو چگونه کنارخدا قدم زدهای تو؟
به گوشه گوشهیعالم اگر قلندر مستی است,
لبی به گوشهیجامش – به مِی قسم! – زدهای تو
باز مرا سوی لبِ خُم کشید
قصهیدریا به تلاطم کشید
آمد وتوفان من آغاز شد
باز دریرو به دلم باز شد
حق به عرش خود نوشت آقا علی باشد فقط
صاحب عزّ و جلال ما علی باشد فقط
غیر حیدر در جهان مولای دیگر نیستنیست
از ازل گفته خدا مولا علی باشد فقط
امپراطور دلم هستی و دل کشور توست
دل من جای تو جای قدم لشکر توست
ای شهنشاه بیا کشور خود را خون کن
که دلم تشنه یک ضربه ای از خنجر توست
در هیاهوی ملک صحن تو دیدن دارد
شربتی آب در این کعبه چشیدن دارد
با اذان حرمت اشک چکیدن دارد
هم علی هم ولی الله اش شنیدن دارد
وقت آن است به خاک قدمی بوسه زنم
به کف پای شه محترمی بوسه زنم
وقت آن است که ما گیر دو چشمی افتیم
باید امروز به محراب کمی بوسه زنم
طلای گنبد شهر نجف غزل ساز است
و حس خوب من انگار حس پرواز است
دلم هوایی ایوان عرش حق شده باز
چرا که راه از آنجا به آسمان باز است
بازقلم در عطش کوثراست
تشنه یتوصیف یل خیبر است
آنکهچکیدست ز دریای عشق
نامگرفته ست ز اعلای عشق
درد مداوا می شود با گفتن یک یا علی
عقده ز دل وا می شود با گفتن یک یا علی
سرتاسر روی زمین بهتر ز فردوس برین
از لطف زهرا می شود با گفتن یک یا علی
پیغمبران عرش خدا در تحیُرند
بر ساحت مقام شما غبطه می خورند
تا آدم از زبان خدا وصف تان شنید
از قصد رفت و با عجله سیب سرخ چید
لمداده ام به تکیه گه لن ترانی ات
منسخت راحتم که ندارم نشانی ات
اولتو از پیاله ی هستی چشیده ای
مانیز میخوریم زجام دهانی ات