مرثیه حضرت علی اصغر ع

مادر او شیر ندارد

انگار علی مادر تو شیر ندارد
گریه نکن این قدر که تأثیر ندارد

بی حال شدی و دل من ریخته برهم
درمانده شده فرصت تأخیر ندارد

هِق هِقِ حیدرانه

 

عاقبت بچه شیر… شیر شده
وارثِ الـغـدیر اَمیر شده

از دلِ گاهـواره زود پرید
گفت بابا حسین دیر شده

شروع تلخ ترین لحظهء تلاقی بود

شروع تلخ ترین لحظهء تلاقی بود
تمام معرکه مبهوت اتفاقی بود

زمین دوباره شد آبستن حوادث شوم
زمان گدازه ای از آتش فراقی بود

دو جرعه آب ندیدی رباب را کُشتی

دو جرعه آب ندیدی رباب را کُشتی
سه جرعه تیر مکیدی رباب را کُشتی
نگاه سمتِ حرم نه , به سویِ علقمه کن
بگو عمو نرسیدی رباب را کُشتی

شعر روضه حضرت علی اصغر (ع)

شهید کربلا باب الحوائج
کرم کن بر گدا باب الحوائج
دلیل آن تو بودی گر که ارباب
شده خون خدا,باب الحوائج

دو قدم سمت خیام و دو قدم بر می گشت

دو قدم سمت خیام و دو قدم بر می گشت

پدری که نگران سمت حرم بر می گشت

پسرش را به روی دست تماشا می کرد

چاره سازِ همه در سینه خدایا می کرد

اشک‌ فشان

تو به نی هستی و من موی‌کنانم پسرم

سرت ازنیزه نیُفتد نگرانم پسرم

به سرِنیزه‌ی تو خیره شده چشم ترم

بی سببنیست اگر اشک‌فشانم پسرم

خیال قطره ی شیر

مادر به جای آب ز شرم تو آب شد 

آتش گرفت , سوخت و غرق عذاب شد

بیهوده پا به سینه ی من میزنی , مکوب 

حتی خیال قطره ی شیری سراب شد

مادری غم زده

بچه آهویم که در دام شما افتاده ام

گرچه در بندم ولیکن بنده ای آزاده ام

هر که نقش خویش را در خاکساری دیده است (1)

شاد از آنم خاکسار کوی ” آقازاده ” ام

دکمه بازگشت به بالا