شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)

خیال قطره ی شیر

مادر به جای آب ز شرم تو آب شد 

آتش گرفت , سوخت و غرق عذاب شد

بیهوده پا به سینه ی من میزنی , مکوب 

حتی خیال قطره ی شیری سراب شد

مثل همیشه بوسه زدم روی گونه ات 

اما لبم ز تاول رویت کباب شد

از بس ترک به روی ترک بسته بر لبت 

شرمنده ی لبت , پسرم آفتاب شد

از تیرهای حرمله پیداست فکر چیست

ای غنچه ی خزان زده وقت گلاب شد

وقتی عمود خیمه عباس را کشید 

گفتم رباب خانه عمرت خراب شد

  حسن لطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا