انگیزه ی عبادت لیل النهارها
قربان روی ماه تو ایل و تبارها
«این هفته هم گذشت تو اما نیامدی»
خسته شدیم دیگر از این انتظارها
انگیزه ی عبادت لیل النهارها
قربان روی ماه تو ایل و تبارها
«این هفته هم گذشت تو اما نیامدی»
خسته شدیم دیگر از این انتظارها
یا بدون من نرو دیگر سفر
یا که بعد از این مرا با خود ببر
چند وقتی میشود از حال من
ای پدر دیگر نمیگیری خبر
تا که شادی میرود پشت سرش غم میرسد
باز دارد بر مشامم بوی ماتم میرسد
روز و شب دارم همش لحظه شماری میکنم
جان تو خسته شدم پس کی محرم میرسد
سهم من از معشوق یک عمر است هجران است
هجران عاشق در حقیقت عین زندان است
درد فراق یار حتما اذیتش کرده
دیدی اگر که عاشقی پاره گریبان است
تا که شادی میرود پشت سرش غم میرسد
باز دارد بر مشامم بوی ماتم میرسد
روز و شب دارم همش لحظه شماری میکنم
جان تو خسته شدم پس کی محرم میرسد
کاش میشد که شبی من هم شوم مهمان دوست
تا شبیه عاشقان جان را کنم قربان دوست
فکر و ذکرم این شده آیا به وصلش میرسم
خسته ام دیگر از این حیرانی و هجران دوست
گُلِ لبخندِ رویت میزند طعنه به هر سُمبل
به نام نامیِ تو میشود آقا شکوفا گل
و ای بالا نشین مدح شما را میکند بلبل
شکر خدا اهل کرم ما را خریدند
هر چند که نالایقیم اما خریدند
بی آبرو بودیم و بی ارزش ولیکن
محض رضای حضرت زهرا(سلام الله)خریدند
کی میشود دنیا خدایا پاک و نورانی
خسته شدم دیگر از این دنیای ظلمانی
شب تا سحر را سوختم من عین پروانه
خیرات شد خاکسترم مانند قربانی
گدای شیر یزدانم فقیر شاه مردانم
نمک پروده ی سلطان عالم پیر سلمانم
گهی مانند جبریل است و گاهی همچو پیغمبر(صلوات الله)
از این گونه تجلّی های او عمریست حیرانم
تو طبیب حاذق و من هم که بیمارم حسین
نسخه ای را مرهمت فرما که تب دارم حسین
الدواء عند الحسین و الشفاء عند الحسین
قاب گشته بین خانه, روی دیوارم حسین
خزون شده بهارمون
خراب روزگارمون
داری بدون من میری
پس چی میشه قرارمون