هر کس برای توبه مصمم نمی شود
با صد هزار موعظه آدم نمی شود
امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم
فردا همین مجال فراهم نمی شود
هر کس برای توبه مصمم نمی شود
با صد هزار موعظه آدم نمی شود
امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم
فردا همین مجال فراهم نمی شود
آن ها که سوی مرقد بانو پریده اند
از دیدگاه حضرت زینب پدیده اند
هرچند زندگی خود از دست داده اند
جایش شفاعت از خود زهرا خریده اند
من که هستم؟ سگ دربار غریب الغربا
همه عزّت سگ چیست؟ وفا داشتن است!
آنچه که در حرمش زود برآورده شود
آرزوی حرم کرب و بلا داشتن است
شاعر؟؟؟
اهل نجوا ز چه از دور زمان بی خبرید
از غم و غربت ماه رمضان بی خبرید
روزه داران که در امساک دهان می کوشید
سبب از چیست ز امساک زبان بی خبرید
کوله باری مملو از بار گناه آورده ام
باز هم در محضرت روی سیاه آورده ام
از همه جا رانده و سویت پناه آورده ام
هستی ام را با امید یک نگاه آورده ام
ذکر علو عالی اعلا بود علی
وجه خدای والی والا بود علی
بیش از همه شناسد اگر راه آسمان
زیباترین نشانه ز بالا بود علی
یک عمر زمان به اشک مولا خندید
یک عمرتمام غربتش را می دید
این لحظه ی آخری چه حالی دارد!!
باید که زبان حال اورا فهمید
زخم عمیق تو مداوایی ندارد
برخیز زینب را ببین نایی ندارد
هر دم می بینم حسن را اشک دارد
از بهر مخفی کردنش جایی ندارد
چشم هایِ به رنگِ خونَت را
بر پرستارِ خود کمی وا کُن
دلِ من شور می زند بابا
گریه های مرا تماشا کُن
به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها
حضور تو تنها نفس می دهد
به حال و هوای شب قدرها
بازم شب قدره و بیقراری
غلط میخوره رو گونه های خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه می نویسم
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود
با وضو آمد به قصد لیله الفرقت, علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود