اشعار آیینی

حضرت باده, گل یاسمنم یا محسن

حضرت باده, گل یاسمنم یا محسن
مست میخانه ی چشم تو منم یا محسن

نــام شیــریـن تـو را تـا بـه زبـان آوردم
پر شده طعم عسل در دهنم یا مـحسن

قلم در دست من دریای دردم

قلم در دست من دریای دردم

دوات آماده اما سرده سردم

نگاهی کن بر این چشمان خیسم

توکلت علی الله مینویسم

امشبم را سحر نمی آید

امشبم را سحر نمی آید
خواب, در چشمِ تر نمی آید
مدحش از من که بر نمی آید
چون سکینه دگر نمی آید

نشسته آتش کینه به جان نیجریه

نشسته آتش کینه به جان نیجریه
شکسته شد به ستم استخوان نیجریه

دوباره قصه ی تاریخ , دست ظلم اینبار
نکرده رحم به پیر و جوان نیجریه

تیغ جلاد به خونش تر شد

تیغ جلاد به خونش تر شد
غنچه ای وا نشده پرپر شد
شک ندارم که از آن ضربه ی در
محسن از فاطمه زخمی تر شد .

علیرضا وفایی خیال

ماه صفر تمام شد اما عزا بپاست

ماه صفر تمام شد اما عزا بپاست
این هفته هفته ی غم اولاد مصطفاست

جایِ غدیر را سخن دشمنان گرفت
این بدعتی که شد خودش آغاز ماجراست

حرفِ دل من حرف دلای بی کَسه

حرفِ دل من حرف دلای بی کَسه
یه امام رضا دارم واسم بَسه

میدونم صدام به آقام میرسه
یه امام رضا دارم واسم بسه

از سوز زهر خسته و از پا نشسته ام

از سوز زهر خسته و از پا نشسته ام
چشم انتظار مقدم زهرا نشسته ام

پا میکشم به خاک و امانم بریده است
یاد اجل به یاد مداوا نشسته ام

نوشتن از تو دوات و قلم نمی خواهد

نوشتن از تو دوات و قلم نمی خواهد
برای با تو پریدن قدم نمی خواهد

خداکند که بسوزد دلم برای دلی
که با وجود خراسان حرم نمی خواهد

دَمِ "بٰابُ الجواد" زانو زده

دَمِ “بٰابُ الجواد” زانو زده
زائرت خوابه یا که بیداره ؟
چشماش اذن دخول میگیرن
قدماشو توی حرم میذاره

دعا کنید شب گریه آورش نرسد

دعا کنید شب گریه آورش نرسد
و جانِ او به لبانِ مطهرش نرسد

هنوز هم که جوادش نیامده از راه
دعا کنید نفسهای آخرش نرسد

بر آه آهِ من جگر سخت خاره سوخت

بر آه آهِ من جگر سخت خاره سوخت
بر وای وایِ من دلِ سنگ ستاره سوخت

همچمون کبوتران زِ عطش بال می زنم
لب تشنه ام,دلم ,جگر پاره پاره سوخت

دکمه بازگشت به بالا