از چشم گریه مانَد و از گریه عزتش
از جام باده مانَد و از باده لذتش
فرمود امام صادق ما روضه جنت است
دنیا جهنم است برو سمت جنتش
از چشم گریه مانَد و از گریه عزتش
از جام باده مانَد و از باده لذتش
فرمود امام صادق ما روضه جنت است
دنیا جهنم است برو سمت جنتش
او وجودش همه نور و نَفْس ما ظلمت محض
زدهام مِی زِ سبویش همهاش رحمت محض
ما فقیریم همه محضر او چون طفلی
که بَرَش نیست پَشیزی، همهاش حیرت محض
شُدَ است روز عزایت زِ غم چه؟بنویسم
ز داغِ تو شهِ ذوالکرم چه؟بنویسم
ز گریه های اهلِ حرم چه؟ بنویسم
بگو مونس چشمِ ترم چه؟ بنویسم
هر روز من دور از تو آشوبه
هر روزِ من بی تو پر از درده
کاری بکن که پای لرزونم
به سمت خونه ی تو برگرده
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
بدون تو ضربان زمین منظم نیست
چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را
هزار سال بدون تو زندگی…کم نیست
ای سر ، سر بریده ی بر نیزه ها سوار
خورشید گونه برده سران را به یک مدار
از خون تو به سر زده تا عرش هر چه هست
حتی خدا به داغ تو گردیده سوگوار
نوشته اند مرا نوکر و غلام ازاول
سپرده اند به تو حضرت امام از اول
زده به طالع خود مُهری از جنون مداوم
کسی که وا کند از تربت تو کام ازاول
در مسیر عشق چیزی بدتر از ابهام نیست
هیچ دردی بدتر از هجران ناهنگام نیست
سخت غرق کوششم شاید کشش ایجاد شد
اشکِ من یعنی تلاشِ بغض، نافرجام نیست
می برد از دل عالم غم تو غم ها را
می خرد لطف تو از دم همه دم ها را
توبه ها را به تو دادند همان روز ازل
تا تو آدم بکنی تک تکِ آدم ها را
حرمت شوکت محض است ولی زیبا هم
متوسل به شکوه حرمت طوبا هم
غرق در جامعه و مست غدیریه شدیم
من و صحن حرم و کوه و خُم و دریا هم
یاعلی دونوه ات خسته و گریان شده اند
خبرت هست که آواره وحیران شده اند
هیچکس نیست بگوید که بنی هاشمی اند
با چه اوضاع بدی راهی زندان شده اند
گشت تا قافله ات بین بیابان پیدا
در گذر شد بدنم زخمی و عریان پیدا
دور من جمع شدند و به تنم خندیدند
مسلمت شد وسط بازی طفلان پیدا