اشعار کربلا

هوای کربلا

شکسته بالم و تنها ، امیدی بر شما دارم
شبیه فطرسی اما ، به دل حال دعا دارم
اگر چه خسته و زارم ، ولی با شوق دلدارم
سبکبارم سبکبالم ، که حاجات روا دارم

شعر روضه حضرت علی اکبر(ع)

دست و پا کمتر بزن دشمن تماشا مى کند
لب گشا, لبخند تو, دفعِ بلاها مى کند

کاش مى ماندى کنارم خوش قد و بالاى من
خیمه از وقتى که رفتى فکر فردا مى کند

شعر مناجات با سیدالشهدا (ع)

نور توحید عیان است شب جمعه حرم
واقعاً مثل جنان است شب جمعه حرم

به خداوند و همه عالم امکان سوگند
بهترین جای جهان است شب جمعه حرم

میل کربلا

چقدر خانه ی آقای ما گدا دارد

مسیح نیز در اینجا برو بیا دارد

عطا و لطف امیرم که دم به دم جاریست

عنایتی ست که تنها به شیعه ها دارد

عمه زینب …

وجودش مثل دریا بود عمه
دقیقا مثل زهرا بود عمه

پیشواز محرم

آماده می شوم که فراهم کنی مرا

خرج عزای ماه محرم کنی مرا

 

آشفته ام؛به سینه زدن عادتم بده

تا بین این  صفوف منظم کنی مرا

 

غیرت الله

درد ناموس استخوان سوز است

فکر ناموس خانمان  سوز است

اگر از اولیای حق باشی

غم ناموس سخت جان سوز است

یکی یکی و جدا

گرچه یکی یکی و جدا می برندمان

شکر خدا به کرببلا می برندمان

ماه محرم است و زمان غرق ماتم است

باز این چه شورش است و کجا می برندمان؟

آه کربلا

 

بویس روی صفحه قلم … آه کربلا

آتش گرفت باز دلم … آه کربلا

دوری , شکستگی , دل پرخسته از همه

خیره به قاب عکس حرم … آه کربلا9

ای کاش نمی دیدم

دیدم لب عطشان راای کاش نمی دیدم

ارباب پریشان را , ای کاش نمی دیدم

بی یار و معین ارباب , تنها وسط میدان

دیدم شه خوبان را, ای کاش نمی دیدم

خروج ارباب بی کفن از وطن…

گل باغ جنان بودیم و رفتیم

پیمبر را نشان بودیم و رفتیم

مدینه ای تمام خاطراتم!

(اگر بار گران بودیم و رفتیم)

دکمه بازگشت به بالا