بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
عزیز فاطمه از اسب بر زمین افتاد
قسم به اشهد ان لا اله الا الله
همین که خورد زمین مادرش رسید از راه
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
عزیز فاطمه از اسب بر زمین افتاد
قسم به اشهد ان لا اله الا الله
همین که خورد زمین مادرش رسید از راه
کربلا محشر کبری شده است واویلا
خون جگر حضرت زهرا شده است واویلا
گوش در گوش همه لشگریان میگفتند
پسر فاطمه تنها شده است واویلا
تا اینکه نیزه ای بدنش را به خون کشید
گرگی رسید و پیرهنش را به خون کشید
خوردی امروز نیزه فردا نَعل
نیزه هم چاره دارد اما نعل…
کمتر بر این غریب بدون کفن بزن
این ضربه ی دوازدهم را به من بزن
شبِ آخر بگذار این پَر ِمن باز شود
بیشتر رویِ تو چشم تر ِمن باز شود
هزار بار تنت جا به جا شد و دیدم
سرت جدا شد و رَختَت جدا شد و دیدم
خون ریخت , قلوه سنگ به روی سرم که خورد
زینب دوید , روی زمین پیکرم که خورد
برخاستم مقابل آنها بایستم
نگذاشت ضرب تیغ به بال و پرم که خورد