حامد آقایی

پرچمِ اهل حرم

پرچمِ اهل حرم موی سرت بود حسین
دستهٔ آل علی خون جگرت بود حسین

سربلندم که در این شهر اسیر تو شدم
زینبت در همه جا در به درت بود حسین

اباعبدالله

نام تو راحتِ جان است اباعبدالله(ع)
سخنت ورد زبان است اباعبدالله
زیر هر باراش مسمومِ حوادث آقا
خیمه ات چتر امان است اباعبدالله

ذوالفقارست بحق

هست قالو به لبش گر که بلامی آید
از سما نعره لا حول و لا.. می آید
از حرم آمده و قبله نما می آید
بر دل کفر ببین شیر خدا می آید

یاعلی

نبین از خاک بالشتی، به شب ها زیر سر دارد
و یا در پاش نعلینی پر از وصله، اگر دارد

نبین با چاه خلوت کرده و مأنوس او گشته
و همچون وسعت دریاش ، خونی در جگر دارد

در بند عشق

در بند عشق هر که شد آزاد می شود
این صیدِ عشق بر همه امداد می شود

شیرنی دم تو که جای خودش حسین
مجنونِ چای تلخ تو فرهاد می شود

شب جمعه

یادِ غمهای تو بودیم اگر غم دیدیم
پس جهان را فقط از قاب محرم دیدیم

خبرِ آدم و عالم به در خانهٔ توست
ما که در چایِ تو فالِ همه عالم دیدیم

چشم امید

چشم امید گنه کار تو را می خواند
نسخهٔ این دل بیمار تو را می خواند

از مفاتیح رخت حاجت عالم برسد
دائم الذکر در اذکار تو را می خواند

بهار عاشقی

بهار عاشقیِ دل ز گرد راه رسید
به پشت ابر سیه مژده باد ماه رسید

اگر رسیده به بن بست کار زارِ دلی
بگو به یأس دلش غم مخور که راه رسید

انتظار

در انتظار تو یک لحظه بی قرار نگشتم
ز داغ روی تو شرمنده ، داغدار نگشتم

میان خلق گریبان ز دوریت ندریدم
به بغض غیبتِ تو اشکِ آشکار نگشتم

طلوعت

ای که چشمت بحرِ لطف و ابروانت گلشن است
فصل فصل زندگی ام در طلوعت روشن است

سروی و بر قلهٔ قافی تو ای منصور عشق
بلبلِ شوقم که بنیانِ من از گل گفتن است

یا حسین(ع)

دم را غنیمت می شمارم تا دمت هست
هرجا که باشم بر لب اسمِ اعظمت هست

از هر کسی که خواست باشم همنشینش
پرسیده ام اول که آیا آدمت هست؟

ای یدالله

تا لبم چون قدح و نام تو می را داراست
فقه دل گفته که می خوردن ازاین باده رواست

دائم الخمرم و کم دیده کس اینگونه چو من
که بود مست ولی بر لب او ذکر خداست

دکمه بازگشت به بالا