شعر شهادت امام صادق (ع)

چون علی

خانه ام را سوختند و سوخت جانم , چون علی

ظـالـمـان بـستـند مـحکـم بـازوانـم , چون علی

پـابــرهـنـه , سـربـرهنـه , بی عبـا , درکـوچـه ها

می کشاندند و پر از خون شد دهانم , چون علی





حـرمت سـبط پـیمبـر پیشکش , بـر پیری ام

لحظه ای مهلت ندادند و امانم , چون علی

او سوار اسب خود می تاخت , من هم در پی اش

دست بسته , خسته و گریان , دوانم , چون علی

جرم من بر شرع ماندن , راستگویی , عصمتست

مـن حـریف خـار چشم و استخـوانم , چون علی

آه , ای مادر چه دردی داشت سیلی خوردنم؟

قفـل شـد از فرط این سیلی زبانم , چون علی

سر اگر افکنده ام , از شرم یا از ترس نیست

نــای اِســتــادن نــدارد زانــوانـم ,چون علی

اهـل بـیـتـم در هـراس و حـرمـتم ضایـع شده

در عذاب ازچشم های این و آنم , چون علی

حق یـک نـعلـیـن پـوشـیـدن نـدارم ای خـدا

کاش می شد لااقل تنها نمانم , چون علی

یاسرقربانی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا