یا سیّدُالشَهید, عزیز خدا, حسین
ای نور چشم حضرت خیرُالنِّسا, حسین
با هر کسی به غیر تو بیگانه می شود
آنکس که با غم تو شود آشنا, حسین
یا سیّدُالشَهید, عزیز خدا, حسین
ای نور چشم حضرت خیرُالنِّسا, حسین
با هر کسی به غیر تو بیگانه می شود
آنکس که با غم تو شود آشنا, حسین
تا روز محشر پرچمت بالاست عباس
مدیون کام خشک تو دریاست عباس
گرچه به ظاهر مادرت امّ البنین است
اما به باطن مادرت زهراست عباس
مردِ مشگل گشا اباالفضل است
دردها را دوا اباالفضل است
ذکر تسبیح عارفان, اَلله
ذکر تسبیح ما اباالفضل است
افتاده ای برای چه از پا؟ بلند شو
خوردم زمین کنار تو, از جا بلند شو
لشکر به قامت خم من خنده می کند
شد علقمه محلِّ تماشا, بلند شو
این چه ماهی ست زِ خون صورت او پوشیدَه ست؟
این چه نخلی ست به صحرای عطش خشکیدَه ست؟
این چه سروی ست تبر خورده, شکسته ساقه ش؟
این چه یاسی ست که عطرش همه جا پیچیدَه ست؟
مادرت آمده بالای سرم گریه کند
به پذیرایی چشمان ترم گریه کند
مادرم ام بنین کرب و بلا نیست ولی
شکر حق مادر تو هست برم گریه کند
بر کینه های کهنه ز حیدر اضافه شد
به بغض ها ز فاتح خیبر اضافه شد
تا گفت علی؛ منم نوه ی مرتضی علی
دیدم که چله چله به لشکر اضافه شد
وقتی که پیکر پسرم تکه تکه شد
آهی کشیدم و جگرم تکه تکه شد
تاریکی آسمان امید مرا گرفت
تنها ستاره ی سحرم تکه تکه شد
خون می کنی تو بر جگرم, دست و پا مزن
آرام تر, علی, پسرم, دست و پا مزن
اینها تو را به تیر سه پر آب داده اند
پیش نگاه اهل حرم, دست و پا مزن
بر زمین جز بدن پرپر تو نیست علی
گوشه ای جمع چرا پیکر تو نیست علی
نفس آهسته بکش, دور و برت لاله نکار
غیر خونابه که در حنجر تو نیست علی
وقتش شده که جامه ی دل را رفو کنم
فکری برای این دل بی آبرو کنم
قبل از قدم گذاشتنم در حسینیه
باید به اشک دیده دوباره وضو کنم
سرت به دامن این شاهزاده افتاده
به دست پیر خرابات باده افتاده
کنون که نوبت من شد پدر, دو دستانم
کنار راس تو بی استفاده افتاده