شرح غمهای شما را چه کسی می فهمد
روضه ی کرببلا را چه کسی می فهمد
اینکه سلطان جهان بر بدنش جای کفن
بوریا رفته خدا را چه کسی می فهمد
روضه
روا نبود به بیت علی شرر بزنند
نمک به زخم جگرهای شعله ور بزنند
حرامیان همه با قصد شوم آمده اند
که از کبوتر این خانه بال و پر بزنند
قدِ مادرا از تمومِ غَما
چه زود از فراقِ پسر میشکنه
اگه سَرو باشه زمین میخوره
که داغِ جونش کمر میشکنه
از آن روزی که این زیبنده زینب نام می گیرد
فقط از چشـــم هایِ یک نفر الهــام می گیرد
به لبخندِ برادر می سِپارد اشــک هایش را
فقط پروانه در آغـوشِ گُــل آرام می گیرد
من چهل سال غم و غصه مکرر دیدم
نرود از نظرم آنچه که آخر دیدم
بلبلان از غم گلها همه بیتاب شدند
غنچه ها را همه پژمرده و پرپر دیدم
بیا یکدم تماشا کن ببین حال پریشانم
بود ذکر لبم هر دم بیا بابا رضا جانم
بیا دامن کشان و بر سر دامن سرم بگذار
که باشد یکسره بابا به درب حجره چشمانم
به درگه احدی خَم نمی کنم سر را
مگر به جز تو که داری هوای نوکر را
رسد به هرچه که خیراست بی برو برگرد
هرآنکه بر کرم تو سپرد باور را
خدا کند کسی از تو مرا جدا نکند
من و جدایی از لطف تو! خدا نکند
به اعتبار تو بر من خدا نظر دارد
بدون واسطه یک ذره اعتنا نکند
دلم ز کوثر رحمت پیاله میخواهد
جلا ز حضرت جل جلاله میخواهد
بدون سوز درون دم مزن ز عشق خدا
که عاشقی دل همرنگ لاله میخواهد
ما از دعای خیر به هیئت رسیدهایم
از دولتِ حسین به عزت رسیدهایم
هیئت تمام زندگی ما غریبهاست
با پرچم حسین به قدرت رسیدهایم
زهرا برای حضرت حق آفریده شد
پیش از وجودِ خلقِ خداوند دیده شد
سیب بهشت, آمدنش را بهانه بود
روحش به احمد از نفس حق دمیده شد
بنده ای بدتر از این بنده مگر داری؟ نه
ماهِ تو رفـت ولـی کـرده گدا کاری ؟ نه
تو مرا خواندی وُّ دستانِ مرا می گیری
مـن تو را با عملِ خود می کنم یاری…نه