سامرا

نور چشم مادر

امشب که کار و بار گدایان گرفته است
بوی بهشت عالم امکان گرفته است
حاجات ما روا شده باران گرفته است
عالم تمام ، ذکر حسن جان گرفته است

الدخیل ای دلربا

پا نمی گیرد میانِ قلبِ من الّا حسن
عالمی پست اند و باشد حضرت والا حسن
در کرامت مثل و مانندی نباشد بهرشان..
عالمی را پُر ز حیرت کرده اند دو تا حسن

طلوع خورشید

آسمان در طلوع یک خورشید

می کند روزهای خود تمدید

این چه نوریست در افق پیدا

این چه نوریست نور عشق و امید

بابُ الکرم

دوره گردی می کنم دور و برت بابُ الکرم
من گدایی می کنم در محضرت بابُ الکرم

ای یکی مانده به آخر.. ای امامِ دلربا..
من دخیل افتاده ام پشتِ درت بابُ الکرم

جانم حسن

کم گفتن از مقام کریمان درست نیست
غافل شدن زحرمت آنان درست نیست
وقتی که سقف روی سر ما کشیده اند
ماندن به زیر بارش باران درست نیست

یابن الزهرا(س)

از سیره ات پیداست فرزندِ علی باشی
زندان به زندان بند در بندِ علــی باشی

جز زهر آبِ خوش نخواهی خورد در زندان
وقتی حســن باشی و فرزندِ علــی باشی

ای جلوه گاه نور

ای جلوه گاه نور سلام ای امام من
زیبا جواب میدهی آقا سلام من
کی میشود بمن تو بگویی؛ غلام من
من دلخوشم که هست به وصفت کلام من

سِرِّ عاشقی

حُسن تو سِرِّ عاشقی را برملا کرد
بر طرّه ی زلف کمندت اقتدا کرد
شکر آن خدا را که ز لطف بی مثالش
روز ازل با تو دلم را آشنا کرد

نسیمِ باد صبا

مسیر شهر مدینه ستاره باران بود
و کوچه کوچه‌ی این راه، ریسه بندان بود

مُقَّربان الهی به صف شده بودند
هوای مستی و عاشق شدن نمایان بود

صدای ربنا

هرگوشه صدای ربنا می آید
آواز خوش خدا خدا می آید

از شوق امام عسکری مست شده
خورشید ز سمت سامرا می آید

ماه شب چارده

کسی که ماه شب چارده اسیرش بود
سرِ تمامی افلاک، سر به زیرش بود
کسی که دست خدا دستِ دستگیرش بود
هزارچشمه ی جوشان پی کویرش بود

راه عشق

یا علی گفتیم و راه عشق را پیموده ایم
در پناه بیرق آل علی آسوده ایم
سربه روی خاک پای آل زهرا سود ه ایم
از همان بدو تولد سامرایی بوده ایم
گر چه حق این سینه ها را کربلایی آفرید
سائلان کربلا را سامرایی آفرید

دکمه بازگشت به بالا