سید محمد حسین حسینی

بابای خوبم

اسم تو را با داد گفتم بی‌قرارم خب
تا بازگردی از سفر چشم انتظارم خب

خیلی خنک شد این دلم خوابش پرید اصلا
از اینکه تووی تشت بودی شرمسارم خب

شعر روضه حضرت زهرا(س)

داغی که با هیچ چیزی جبران نخواهد شد
شبیه بارش باران بی امان در شب
چکید اشک ز چشمان کودکان در شب
تو در میانه ی تابوت خفته بودی؟نه

عمه بیا که بین طبق جانت امده

عمه بیا که بین طبق جانت امده
شادی میان کلبه ی احزانت امده

ماه تو در تنور اگر چه غروب کرد
اما بیا هلال درخشانت امده

دیده اند انگار عمری با خدا مانوس ها

دیده اند انگار عمری با خدا مانوس ها
در پس نام تو یا صبوح و یا قدوس ها
در نگاه مردم این شهر ما دیوانه ایم
درد عشقت را نمی فهمند جالینوس ها

دکمه بازگشت به بالا