وقتی که بی قرار غمت رب العالم است
عبدی چو من به روضه توجان دهدکم است
من نوکر یکی دوشب تو نیَم حسین
هــر لحظه لحظه ی همه عمرم محرم است
وقتی که بی قرار غمت رب العالم است
عبدی چو من به روضه توجان دهدکم است
من نوکر یکی دوشب تو نیَم حسین
هــر لحظه لحظه ی همه عمرم محرم است
وقتی طبیعت فارغ از قال و مقالم بود
بال ملائک در هوایت دستمالم بود
پیش از شروع خلقت عالم گریه می کردم
یادم نمی آید دقیقا چند سالم بود
آفتابید و من غبارمتان
مثل گردی که بی قرارمتان
اتفاقی اسیرتان نشدم
روزگاری ست که دچارمتان
ماسوا هست پریشان اباعبدالله
عاشق و بی سر و سامان اباعبدالله
حق گواه است که پاینده و جاوید شود
هرکه جان داد به جانان اباعبدالله
سلام آقا منم غلام سیاتون
خیلی دلم تنگ شده بود براتون
چطوری با زحمتامون آقاجون؟
میخوام باهات حرف بزنم فراوون
فکری برای زخم چشمان ترم کن
فکری به حالِ حالِ از بد بدترم کن
اینگونه میمیرم بدون شک! بیا و …
فکری برای عاشق دور از حرم کن
حالا که صحبت دلم به اینجا کشیده شد
فاش می کنم راز دلم با خدای تو
بی تو فقیرم و همه سرمایه ام تویی
دلخوش شدم به دیدن گنبد طلای تو
سینهزنها خوندلها خوردهاند
بار خود را تا به منزل بردهاند
هرچه ما با او پی بیعت شدند
لفظ منها ما شد و هیئت شدند
گریه های شب جمعه چه خریدن دارد
نوکرت تا خود تو شوق رسیدن دارد
شده هفتاد و دو سر با سر تو بر نیزه
سر بازار شما ٰ زجر کشیدن دارد
ای وامدار چشمه تو سلسبیل ها
ای کشتی نجات , چراغ سبیل ها
در بین نوکران شما دیده می شوند
موسی,مسیح,آدم و نوح و خلیل ها
این دل به یک گوشه نگاه شما خوش است
در بین عالمین به این روضه ها خوش است
جایی ندارد و همه جا هم نمی رود
تنها به یک زیارت کرب و بلا خوش است
زخم فراق ها همه تعمیر میشود
وقتی دلی به گریه نمک گیر میشود
زائر سرای حضرت زهراست روضه ها
هرجا که شهر دوست به تصویر می شود