شعر اهل بیت

عدۀ دیدار کجاست

گل, فزون است, ولی آن گل, بی‌خار کجاست؟
خیمه بسیار بوَد, خیمۀ دلدار کجاست؟

دل آوارۀ من, خانه به دوشِ یار است
ای حرم با من دلخسته بگو, یار کجاست؟

کوفه میا حسین جان

هیچکس مثل من اینگونه گرفتار نشد
با شکوه امدم و بى کس و بى یار نشد
حال و روز من اواره تماشا دارد
تکیه گاهم بجز این گوشه دیوار نشد

تنهاترین غریب

تنهاترین غریب کجایی پسر عمو
کشته مرا هوای جدایی پسر عمو

زخمی ترین ستاره ی دارالاماره ام
آماده ام برای رهایی پسر عمو

یا مسلم ابن عقیل ع

به تمنا اسیرمان کردند
عاشقی را مسیرمان کردند
زخمی تیغ و تیرمان کردند
در این خانه پیرمان کردند

ای وای از تیرِ سه‌شعبه

در پیشِ تو از شرم , آبم کرد کوفه
من آبرو دارم خرابم کرد کوفه

لبریزِ خون کردند رویم را , عزیزم
بُردند اینجا آبرویم را عزیزم

آبرویم رفت از دست

وقتی نَفَس از سینه بالاتر نیاید
جز هِق‌هِق از این مردِ غمگین بر نیاید

خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا
آنقدر بد دیدم که در باور نیاید

عزادار کربلا

باز روزی ما غم است آقا

اشک با دیده محرم است آقا

فرصت گریه با امام زمان

باز امشب فراهم است آقا

یا ولی الله

خوشابحال دلی که به دلبری برسد
به سفره ی کرم ذره پروری برسد
همه رعیت ارباب میشویم اما
غلام باادب اینجا به برتری برسد

بازهم سوخت لبم

نینوا را سوزاند
ناله‌ام عاقبت این بیتِ عزا را سوزاند

به عبا پیچیدم
میکشم آه , همین آه عبا را سوزاند

یا باقرالعلوم

از شام تا هشام فقط ناامید شد
پیش رقیه آخر سر روسپید شد

از سَم گذشته بود, دلیل شهادتش
این بود که مصائب زینب شدید شد

افتـاده از نَفَــس

روضه بخوان برایِ کس و کارِ ما مِنا
افتـاده از نَفَــس دل و دلـدارِ ما مِنا

ده سال روضه یِ عطش و سوختن بخوان
گودال و ازدحام و تنِ بی کفن… بخوان

مطلع آفتاب

هفتمین عصمت خداوندی
پنجمین چشمه سار روحانی
تو شکافنده ی علومی و …
مطلع آفتاب عرفانی

دکمه بازگشت به بالا