شعر اهل بیت

روضه ی محرم

دمی بیا و بخوان روضه ی محرم را

تمام آنچه که در دل به پا کند غم را

که تازه؛… تازه شود داغ بی کسی هامان

بخوان که هدیه کنم شور اشک نم نم را

غرق در وضوی علی

عشق یعنی یکی درون دو تن

عشق یک روح رفته در دو بدن

عشق زهراست روبروی علی

نظر آنهم فقط به سوی علی

پیوندتان مبارک باد

 فضای شهرمدینه دوباره روحانی است

  نماز پنجره هایش چقدر عرفانی است

 مگر چه عید بزرگی رسیده که امشب

 در آسمان و فلک جشن نور افشانی است

وصــلـت پـر خیر

در صـحن دلم شوق عجیبی برپاست

جـان و تن من وقـف عـلی و زهراست

ایــن وصــلـت پـر خیر چه غوغایی کرد

در عـــالم و آدم به خـدا بی همـتاست

 محسن زعفرانیه

 

 

حی علی العزا…

آماده میشویم دو رکعت عزا کنیم

حی علی العزا, که قیامی به پا کنیم

قد قامت العزا که شنیدیم میرویم

تا حق روضه های عزا را ادا کنیم

یا کریم

این یا کریم مثل همه یا کریم ها

در فکر بام توست به رسم قدیم ها

من زار خاک ری چو حسین بکربلا

زائر شود هر آن که بر عبدالعظیم ها

قصد کرده است از وطن برود

قصد کرده است از وطن برود

پنجمین رکن پنج تن برود

 

این حسین است که غریب شده

کاش می شد که با حسن برود

زهراست عروس و شاه داماد علی

از عرش فرشته ها اگر می آیند

به جشنِ دلِ پیامبر می آیند 

زهراست عروس و شاه داماد علی

این دو چقدر به یکدگر می آیند!

 علی اکبر لطیفیان

 

خوشا به حال نبی که علیست دامادش

هوای سینه ی دنیا چو عرش اعلاء بود

و نور عشق میان زمین و بالا بود

مدیحه خوانی داوود می رسد امشب

در این شبی که شفق همنوای دریا بود

شور و التهاب

عاشقان کم کم به شور و التهاب افتاده اند
بهراحیای محرم در شتاب افتاده اند

مجمر و اسپند و بیرق را فراهم کرده اند
فکرچای روضه و قند و گلاب افتاده اند

حرف دل

من این حرف دل ز سر ترس می زنم

با عبرت و گرفتن صد درس می زنم

ما را ز در خانه ی خود دور کرده ای

من از حرم ندیدن خود حدس می زنم

بی ریا

 

در تحیُرند

 

پیغمبران عرش خدا در تحیُرند

 

بر ساحت مقام شما غبطه می خورند

 

تا آدم از زبان خدا وصف تان شنید

 

از قصد رفت و با عجله سیب سرخ چید

دکمه بازگشت به بالا