امام حسين (ع) - شعر شب عاشوراشعر شهادت امام حسین (ع)

صبر کن ای برادرم

صبر کن ای برادرم  آرام

غصه ام بوسه ای ز حنجر توست

آه زینب خدانگهدارت

غم من خاک روی معجر توست

ای برادر مگو که این لشکر

کهنه پیراهن تو را ببرند

نه فقط کهنه پیرهن خواهر

چند چادر هم از شما ببرند

 

کشتی ام ای حسین میبینی

رفتنت برده است جان حرم

خواهرم دست بر دلم نگذار

جان تو  جان دختران حرم

 

ای برادر خدا کند جایت

به سر نی سر مرا ببرند

خواهرم صبر کن که بعد سرم

زود انگشتر مرا ببرند

همه چشم انتظار آمدنت

دشنه و تیغ و تیر و سر نیزه

آه زینب قرارمان باشد

تو در آتش حسین بر نیزه

 

نشسته ایروی شیب قربانگاه

غرق خونزود میشود پا مال

با همانتیرها که در بدنت

می خوردغلط تا سر گودال

 

می زندعمه بر سر و رویش

دل خونسکینه می شکند

هر کسیمی رسد به سهم خودش

استخوانیزسینه می شکند

 

شاعر :؟؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا