در آن زمان که کودک من شیرخواره بود
با هر بهانه ای دل من از شما سرود
هی قصه گفتمش که – لالا علی علی –
در وقت خواب قصه بجز کربلا نبود
در آن زمان که کودک من شیرخواره بود
با هر بهانه ای دل من از شما سرود
هی قصه گفتمش که – لالا علی علی –
در وقت خواب قصه بجز کربلا نبود
ای تیر! کجا چنین شتابان؟…آرام
قدری به کمان بگیر دندان…آرام!
ای تیر!به حرفِ حرمله گوش نکن!
برگرد…نرو تو را به قرآن…آرام
عارفه دهقانی
باقی ست ز پیکر تو تنها نیمی
در محضر حق تو بهترین تقدیمی
اجزای تو را در همه جا میبینم
ای کاش که می رسید ابراهیمی
عارفه دهقانی
راحت بخواب حاجیِ شش ماهه ی حرم
درکم کنای پسر که به والله مادرم
عمّو که رفت , گفت به خواهر برادرت
من می روم برای شما آب آورم
هرچه تیر آمده بر روی تنت جا شده است
بین میدان کرمت باز هویدا شده است
آنقدر نیزه نشسته به روی پیکر تو
هر کسی دیده تو را گفته علی پا شده است
بی سبب نسیت چنین معرکه بر پا شده است
وسط خیمه ی ما روضه مهیا شده است
دست دشمن چه قَدَر نیزه و تیغ و تیر است
هر کدامش به طریقی به تنت جا شده است
زینب و سکینه را یک طرف روانه کن
زلف احمدانه را چندبار شانه کن
یک کمی برو حرم با زنان وداع گوی
یک کمی گلایه از مردم زمانه کن
بر قافله ی رفته سفر گریه کنید
بر روی نیزه جا مانده سر گریه کنید
لالالا اصغرم در خواب است
ای اهل حرم یواش تر گریه کنید
آرش پور علیزاده