شعر مدح اباعبدالله الحسین

به فدای تو

سرِ ما و سرِ شمشیر جدالت ارباب

ای به قربان تو و جاه و جلالت ارباب

نمک شور تو یک عمر نمک گیرم کرد

به فدای تو و روزیِ حلالت ارباب

با احتیاج آمده ام

با احتیاج آمده ام هیئت حسین
اعجاز می کند بخدا محنت حسین

سائل کجاست تا بدهد سلطنت به او
اقبال کرده است به من دولت حسین

آواره ی عشقیم

آواره ی عشقیم و غم خانه نداریم

بلبل صفتیم و هوس لانه نداریم

آنقدر خمار گل خوشبوی حسینیم

کز شدت مستی غم میخانه نداریم

بنویسید حسین

با همین سوز که دارم بنویسید حسین

هر که پرسیدز یارم بنویسید حسین

 ثبت احوال من از ناحیه ارباب است

هممه اهل و تبارمبنویسید حسین

سینه می زنیم

وقتی که حول محور تو سینه می زنیم

یعنی فقط به خاطر تو سینه می زنیم

این سینه زن شدن همه اش لطف فاطمه ست

پس ما به اذن مادر تو سینه می زنیم

ارباب کریم است

آنکس که تو و اسم تو را باده نوشته

چشمان مرا کاسهء آماده نوشته

تقدیر من این است گرفتار تو باشم

زهرا خودش این را سر سجاده نوشته

ی شاه کریمان

دریاب تو ای شاه کریمانه گدا را

درمانده ترین مفلس درراه خدا را

تقدیر من این بود نمک گیر تو باشم

تقدیر نوشته به دلم مهر شما را

شکر خدا

شکر خدا که گریه کن شاه عالمیم

درچشم خلق از کرم او مکرمیم

پایان نمیرسد غم ما بی عزای او

ما موج عشق از دل طوفان ماتمیم 

بساط آمدن

وقتی بساط آمدنم را درست کرد

اول به خاک عشق تنم رادرست کرد

شوری دمید بردل آتش فشانیم

بعداً دو دست سینه زنم رادرست کرد

دل بیقرار

دل بیقرار, دیده زدل بیقرارتر

بهتر ز تو کجاست درعالم نگارتر؟

روز ازل خمار شرابی شدیم  و عشق

ما را حواله داد به چشمی  خمارتر

حلقه به گوش

ما گریه میکنیم تا که گرفتارمان کنند

حلقه به گوش گیسوی دلدارمان کنند

هرگز زکوی عشق به جایی نمی رویم

حتی اگر که بی خبران بارمان کنند

ذکر خدایی ما حسین

ای رحمت خدایی بی منتها حسین

با تو شروع شد همه قصه ها حسین

ذکری بغیر نام  تو بر لب نیاوریم

وقتی که هست ذکر خدایی ما حسین

دکمه بازگشت به بالا