آب شرمنده ی لبت عباس
تشنگی مُرد از خجالت تو
مردومردانگی برای ابد
رفت زیربلیط غیرت تو
آب شرمنده ی لبت عباس
تشنگی مُرد از خجالت تو
مردومردانگی برای ابد
رفت زیربلیط غیرت تو
مُرید معرفتت گشته اند عرض و سماء
دلیل مستی افلاکیان ز ساغر تو
به روز حشر که دستت کند شفاعت خلق
چقدر فخر نماید به تو برادر تو
سوغات تو از علقمه آیا بخورد تیر ؟
یک مشک پر از حسرت لبها بخورد تیر ؟
بادست رشیدت که در آغوش کشیدیش
این آرزوی توست مبادا بخورد تیر
هر دل که به عشق , پای بندش کردند
با مِهر حسین , ارجمندش کردند
بر پای علمدار , چو بر خاک افتاد
با نام ” ابوالفضل ” بلندش کردند
محمد جواد غفورزاده
هر چه داریم همه از کرَم عباس است
خلقت جنت حق لطف کم عباس است
نه فقط خلق زمین عبد و غلامش باشند
به خدا خیل ملائک حَشَم عباس است
دنیا همیشه مانده دلش مات دستتان
آقا مجرب است کرامات دستتان
تصویر چشم های شما در نگاه آب
می لزرد آب وقت ملاقات دستتان
ذکر شب و روز آسمانها: عباس
وقتی به بهشت میروی با: عباس
از معرفت و بزرگی اش معلوم است
دارد چه شباهتی به مولا عباس
هدیه ارجمند
(( بعد از تو آب, معنی دریاشدن نداشت))
گُم بود در خجالت و پیداشدن نداشت
بی بوی رویت ای مهِ یکتای هاشمی
(( شب مانده بود و جرأتِ فرداشدن نداشت))
بازوی محکم یاری ولایت عباس
یارُ یاور ولی تا به شهادت عباس
توکه بودیُ و چه کردی که امامت فرمود
ساقی آب و وفا, جان به فدایت عباس
ابالفضل پشتُ پناه حسین(ع)
علمدار دین, تکیه گاه حسین(ع)
امید رقیه, وزیر حرم
شکوه علی در سپاه حسین(ع)