شعر مذهبی

شعر مدح امام حسین (ع)

میرسم تا خدای ثارالله
میزنم تا صدای ثارالله

ایل و اجدا من همه هستند
ریزه خوار و گدای ثارالله

مدح حضرت زهرا (س)

مینویسم دوباره از سر خط
نام زیبای حضرت زهرا
مینویسم که هرکه جای خودش
آسمان جای حضرت زهرا

شعر فراق امام زمان عج

از جمعه های بی توچه دلگیرمیشوم

جان خودم ز جان خودم سیرمیشوم

با هر نفس که میکشم اقرار میکنم

از این نبودنت به خدا پیر میشوم

شعر شهادت امیرالمومنین (ع)

غم, از غمِ صدای شما گریه می کند

سر روی شانه های شما گریه می کند

شب که پناه می بری از بی کسی به چاه

مهتاب پا به پای شما گریه می کند

صلح تو اوله قیام حسین

جز توسل چکار باید کرد؟

از ته دل هوار باید کرد

 

ما همه عبد و ربمان یار است

سجده بر پای یار باید کرد

شعر مناجات با امام حسین (ع)

گریه در وقت سحر حال بکا می خواهد
این گدا حال بکا را ز شما می خواهد
سائلت تا در این خانه نفس ها زده است
تکه ای نان ز شما آل عبا می خواهد
گوشه ی هیئت ارباب سگی بی سر و پا

شعر مدح و مناجات با سیدالشهدا (ع)

تا پای عشق تو میان سینه وا شد
برق دو چشمانم به همراهش رها شد
چشم همه سمت من بیچاره آمد
پس نوکرت آواره پس کوچه ها شد

شعر مناجات با امام حسین (ع)

باید بساط گریه و اشکی به پا کرد
فکری برای این دل بی دست و پا کرد
دیگر تمام خلق فهمیدند که هستم
باید برای آبرو فکر عبا کرد

سحر گهی که خدا

سحر گهی که خدا در حرم هویدا بود
ز مکه عطر دلاویز عشق, افشا بود
ز سیل رحمت حق, عالمی مصفّا بود
حریم امنِ حرم, رشکِ عرشِ اعلا بود

دگــر نــباف

دگــر نــباف پــیرهــن تــازه فــاطـمــه

شد پنبه رشته های تو با داغ محسنت

******

نه کوچه نه غلاف نه سیلی نه میخ در

بــیمار کــرده اســت تـو را داغ محسنت
شاعر : حسین صیامی

مادرم خورد زمین

زهر آتش شد و بر زخم دلی مضطر خورد

جگری سوخته را تا نفس آخر خورد

زهر سوزاند ولی بر جگرم هیچ نبود

آه از آن زخم که بر سینه ی پیغمبر خورد

داغ و فراق

این لرزه های زانویم از زهر کینه نیست

داغ و فراق مادرمان بی هزینه نیست

روی کبود مادر من قاتل من است

ور نه شرار, این همه در زهر کینه نیست

دکمه بازگشت به بالا