در مناجاتِ سحرگاه دعا کن ما را
ماهِ زهرا تو در این ماه دعا کن ما را
جای این عاشقِ بیچاره بگو یک العفو
روسیاهیم بکِش آه دعا کن ما را
در مناجاتِ سحرگاه دعا کن ما را
ماهِ زهرا تو در این ماه دعا کن ما را
جای این عاشقِ بیچاره بگو یک العفو
روسیاهیم بکِش آه دعا کن ما را
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد
بخوان دعای فرج را اگر که میخواهی
حدیث غیبت یار تو مختصر گردد
من خراب توام خدا را شکر
کلب باب توام خدا را شکر
با گدای درت چه خوش رویی
تو به من که برو نمیگویی
بر مشامِ دفترم بریز عطر سیب را
نرمشِ طلوع واژهای دلفریب را
روضه ات چه دارد ای اِرم رخِ بهشتیان
میل زندگیِ از نو می دهد حبیب را
از خاکِ حرم شده ست آب و گلِ من
از دوری کربلاست آهِ دل من
آواره و بیچاره پناه آوردم
عمریست که شش گوشه شده منزل من
حال بکاء و دیده ی گریانمان بده
بغض مدام و اشک فراوانمان بده
این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد
چشمی شبیه چشم شهیدانمان بده
همینکه ناله زدم عفّوکَ دلم وا شد
نیایش تو دلِ مرده را مسیحا شد
هر آنکه دور شد از فیضِ تو دلش مرده است
هر آنکه پیشِ تو برگشته زود احیا شد
روضه دارم من و افطار لبم نان حسین
رزق ماه رمضانم همه احسان حسین
پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود
زیر لب گفت فدای لب عطشان حسین
دوباره آمده این روسیاهِ جا مانده
همان کسی که از این قافله جدا مانده
دوباره آمده این بنده ی گنهکارت
به نفسِ خویش همانی که مبتلا مانده
من این شبا مهمونتم آقا
راهم دادی بازم تو این خونه
باید خودت فکری کنی واسم
حال دلم خیلی پریشونه
من بد ؛ ولی هستی تو از هر بهترین بهتر
مهمانتم دیگر چه میخواهم از این بهتر ؟
ماه مبارک شد دوباره سفره ات پهن است
این روزها دارم به احسانت یقین بهتر
هر که دارد سر سودای خدا بسم الله
هر که دارد هوسِ سفره ى ما بسم الله
میزبانان سحر منتظر مهمانند
هر که خواهد سحر اهل بکا بسم الله