آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت..
نام من را بین مهمان های تو آخر نوشت
دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت
دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت
آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت..
نام من را بین مهمان های تو آخر نوشت
دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت
دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت
به حکم این که فقط کربلاست منزل ما
معطر است به ذکر حسین محفل ما
به زرق و برق جهان دل نبسته ایم دمی
خوشیم ، تا که همین نوکری ست حاصل ما
امروز به کوی تو گرفتار زیاد است
مثل من شرمنده گنهکار زیاد است
اما کرم توست که بسیار زیاد است
بخشندگی ات حضرت ستار زیاد است
آمده جبران کند حرّ پشیمان حسین
آخرین جامانده را فوراً بخر جان حسین
عاقبت با آنهمه گردن کشی و اشتباه
سوی تو برگشته این عبد گریزان حسین
یا رب اگرچه قهر تو باشد سزای ما
پاسخ بده دوباره به یا ربنای ما
تنبیه کن که گریه ما را در آوری
جوری بزن بلند شود ناله های ما
من به دنبال تو اما، تو به هر جا حاضر
چشمِ بینای تو بر عالم و جاهل، ناظر
روز و شب دل نگرانِ منی و میدانی
منِ غافل، نشدم دینِ خدا را ناصر
آخر ماه، گدا مانده و تنها مانده
همه رفتند فقط بنده ی رسوا مانده
درب مهمانی خود را کمی آرام ببند
یک نفر از صف بخشیده شدن جامانده
دوباره با غم و اندوه و آه برگشتم
ببخش باز مرا با گناه برگشتم
قبول کن پدرانه مرا در آغوشت
که مانده از همه جا بیپناه برگشتم
زخم تیر معصیت روی پر و بالِ من است
هر پَری روی زمین دیدی، بدان مال من است
دستِ من از دامنت وقتی رها شد..،گُم شدم
این همه سردرگُمی آثارِ اِهمال من است
بار معصیت به دوشم بار شد
صفحه ی قلبم سیاه و تار شد
بس که تیر از سوی شیطان خورده ام
چشم هایم خشک شد، بیمار شد
بر درگهت آمدم دوباره
با جرم و خطای بی شماره
گویم به دو چشم پر ستاره
(بر درد دلم تویی مخاطب
ما را به علی ببخش یا رب)
به دو سجده شکرخدا کنم
که مرا سپرده به دست تو
شده ام اسیر خُم از ازل
به هوای دام الست تو