آدم از اوّل به نامت بوده راغب یا حسین
روضه ات دارد میان عرش طالب یا حسین
می برد معراج، ما را قاب قوسین ضریح
می شود پایین پایت سجده واجب یاحسین
آدم از اوّل به نامت بوده راغب یا حسین
روضه ات دارد میان عرش طالب یا حسین
می برد معراج، ما را قاب قوسین ضریح
می شود پایین پایت سجده واجب یاحسین
او وجودش همه نور و نَفْس ما ظلمت محض
زدهام مِی زِ سبویش همهاش رحمت محض
ما فقیریم همه محضر او چون طفلی
که بَرَش نیست پَشیزی، همهاش حیرت محض
ای اهل آسمان و زمین غم شروع شد
ماه عزای عالم و آدم شروع شد
حور و ملک, پری و بشر زار میزنند
هنگامهی مصیبت اعظم شروع شد
چون از ازل شده ام سخت مبتلای حسین
من آن خدایْ پرستم , که شد خدای حسین
علَی الصباح قیامت نمیکنم قد راست
اگر که سر بگذارم به خاک پای حسین
زمین انداختم در روضهات بار گناهم را
و شستم با گلابِ چشمِ خود روی سیاهم را
هزار و چارصد سال از تو دور افتادهام؛ اما …
به هیئت میشوم سرباز, شاهِ کم سپاهم را
تا که شادی میرود پشت سرش غم میرسد
باز دارد بر مشامم بوی ماتم میرسد
روز و شب دارم همش لحظه شماری میکنم
جان تو خسته شدم پس کی محرم میرسد
شیرین ترین عصارهٔ غم را بیاورید
اذن از ازل گرفته, عدَم را بیاورید
«باز این چه رستخیر عظیم است» باز هم-
آمد ندا… کتیبهٔ غم را بیاورید
ذکر لب های بیقرار, حسین
تَپِشِ قلب داغدار: حسین
روی دیوار خانه مانده هنوز
عکس صحنت به یادگار, حسین
روشن شد از چراغ حسینیه طور اشک
خورشید غبطه می خورد اینجا به نور اشک
داود های مرثیه از راه می رسند
با آیه های تشنه لبی از زبور اشک
نفس زدم که بمیرم به پای پرچم تو
زبانزدم به گدایی در محرم تو
دوباره فاطمه آهی کشید و عالم سوخت
سلام بر سر نیزه به موی درهم تو
اینجا کجاست برادر من؟ زودتر بگو
ای یادگــار مــادر من, زودتـر بگـو
این دلهره که در دل زینب فتاده چیست؟
بنگـر به حـال مضطر من, زودتر بگو
عرشیان جارو کش مشتاق دربار تواند
سربلندان دو عالم سر به دیوار تواند
مرد و زن پیر و جوان دارند خدمت میکنند
در محرم ها همه مردم پی کار تواند