شعر ولادت اهل بیت

لقبت هم کریم

حسنی هستی و کرم داری
خوشبحالت که تو حرم داری
چه قدر عزت و حشم داری
نکند از درت برم داری!

اِی کریمِ ابنِ کریمِ

ای پُر آوازه یِ بی پـیـرایه
سایه یِ رویِ سَرَم…همسایه

اِی کریمِ ابنِ کریمِ ابنِ کریم
بنده یِ خوب خدا عبدالعظیم

صالح ترین عبد خدا

صالح ترین عبد خدا موسی بن جعفر
حق است هرکس هست با موسی بن جعفر
ما بنده و آقای ما موسی بن جعفر
محتاج‌ها گویند یا موسی بن جعفر

دهمین نور

آسمانیست جلوه های شما
روی چشمان ماست جای شما

حضرت جبرئیل با بالش
طاق نصرت زده برای شما

یا امام هادی (ع)

تمام زاویه ها را کشیده ای قائم
آهای سرو قدِ سرترین٬سرت سالم

غزال “اُم ولد” نور چشم های جواد
پدر بزرگ شب قدر حضرت قائم

جلوه‌ای از جبروت

جلوه‌ای از جبروت آوردند
سوره‌ای از ملکوت آوردند

اَبری از جنسِ بهار و باران
به سرِ این بَرَهوت آوردند

خلوتگاهِ طور سامرا

سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامرا
قلب تاریکم شده محتاج نور سامرا

می شود دل, گیرِ این منزل اگر عاشق شود
با دو لقمه نانِ حضرت, از تنور سامرا

حضرت عشق

نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است

یا غریب الغربا

اینکه هر صحنی به روی شانه اش یک ساعت است
یعنی اینکه این حرم در جای جایش فرصت است

دست خالی آمدن سخت است از پیش رئوف
حاجت خود را گرفتن از تو خیلی راحت است

ولیْ نعمتِ ما

دلمُرده ی مَحضیم به ما جان برسانید
مـا را به حَرمـخٰانه ی جانان برسانید

مائـیم و غم هجر و تمنّای وصـالـش
ایـن دلهُــره را زود به پـایـان برسانید

شفاخانه ی رضا

برای نجمه برای موسی
چه شاه بیتی خدا سروده
چگونه وصف کسی کنم که
خدا به مدحش زبان گشوده

جلوه شمس الشموسی

درد بی درمان به مادادند و درمان ساختیم
اتش نمرود دادند و گلستان ساختیم
فقر ما محدودیت زایی نکردو خیر شد
با گلیم کهنه قالی سلیمان ساختیم
فکر مستخدم شدن بودیم اگر زود آمدیم

دکمه بازگشت به بالا