شعر ولادت اهل بیت

سنه قوربان آقا

سال ها دل طلب جام می از ما می کرد
طلب می ز فلان ساقی رسوا می کرد
روز و شب گریه برای رخ لیلا می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

مستِ صهبایِ تولّا

بی تکلُّـف , بی ریا آغـاز شد
شعـر با لطـفِ خُـدا آغـاز شد
تا زبان از حـرفِ ما و من بُرید
ذکـرِ آن نامْ آشـنا آغـاز شد

صاحب کرم

شاعر شدم با قنوتی , در دست , دفتر گرفتم
گفتند من هم نوشتم , مضمونی از سر گرفتم
اینجا که من ایستادم , درگاه دارُالاجابه‌ست
صاحب کرم که بماند , من حاجت از در گرفتم

کشتی عشق تو

بی دلم بی بهانه می‌خوانم
غزلی عامیانه می‌خوانم

آن قدر از خودم رها شده‌ام
از خودم یک ترانه می‌خوانم

خوان کرم

از لحظه ای که با علمت آشنا شدم
احیا شدم, نفس زدم از خاک پا شدم
پاشید نفْسِ بی هنرم, خاکِ پا شدم
در بین روضه هم نفسِ انبیا شدم

ظهورِ جودِ نبی

دل به طوفان بزن, بدون حساب
باده پنهان بزن, بدون حساب

بی حساب و کتاب مستی کن
با نگاه ثواب مستی کن

یلِ علوی

ادب کنید, که از ره, أبا ألادب آمد
قمرترینِ قمرها,یل عرب آمد
به بزم باده خوران,شادی و طرب آمد
و آن یلِ علوی,حیدری نسب,آمد

یاعلی

یاعلی ای تو والیِ عشقم
ای به دستت تعالیِ عشقم

پر زده روحم از تن خاکی
تا سحر در حوالیِ عشقم

باب المراد

قلب عوالم گر در این ایام شاد است
از یمن میلاد جواد ابن الجواد است

ما لذت هر جود را با او چشیدیم
ورنه به ظاهر مرد بخشنده زیاد است

یا جواد الأئمه

یا جواد الأئمه میگویم
میشود کفتر دلم آزاد
دم باب الجواد با نامت
پدرت هرچه خواستم را داد

یا رضیع الحسین (ع)

چشمه ی عشق که جوشید خدا لب تر کرد

بانی خلق جهان را نفس کوثر کرد

هر چه جوشید علی بود ؛ علی بود و خدا

نمک سفره ی این طائفه را حیدر کرد

عزیز دل

باید شروع کنیم به نام خدای علم
چون میرسد به گوش دوعالم صدای علم

غیر از یقین به ظن کسی اعتماد نیست
ظن و گمان و حدس تمامش فدای علم

دکمه بازگشت به بالا