شعر ولادت

آفتابِ ابر ها

ما بنده ایم و اختیار از خود نداریم

جز آنکه سر بر خاک پای تو گذاریم

ما را گدای کوی دلبر خلق کردند

ما با گدای تو شدن سرمایه داریم

شعر مدح و ولادت حضرت علی اکبر (ع)

سحر آمد کبوتریم همه
اکثراً ناز میخریم همه
عاشقی دردسر کشیدن داشت
غالباً ما گِران سَریم همه

شعر ولادت حضرت علی اکبر (ع)

بنویسید به بالینِ همه باباها…
یک پسر , خوب تر است از همه ی دنیاها…

بنویسید به روی سَرِ هر مجنونی ,
سهمِ او خونِ دل است از شَعَفِ لیلاها

شعر مدح و ولادت حضرت علی اکبر (ع)

گرچه دارد بی عدد زیبا اثر نقاش تو
از تو زیباتر کجا دارد دگر نقاش تو ؟
کرده با نقش تو خود را جلوه گر نقاش تو
با رخت , بر رخ کشیده صد هنر نقاش تو
بس نمک خرج تو کرده با شکر نقاش تو
عاشقت باشد ز هر کس بیشتر نقاش تو

ندامت

احسان قدیمی و اسیریم به دامت
مستیم به نام تو و هستیم به نامت

فطرس به امید تو پر سوخته آورد
تو آمده‌ای باز شود باب کرامت

شعر مدح حضرت ابوالفضل (ع)

همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چراکه حضرت مشکل گشا اباالفضل است

دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است

شعر مدح قمر بنی هاشم (ع)

به نام نامی شاه جهان ابوفاضل
به نام ماه زمین و زمان ابوفاضل
به نام اسوه نام اوران ابوفاضل
به غیرت و شرف عشقمان ابوفاضل

بگو یکسیت فقط پهلوان ابوفاضل

نعمت افزون

تیغ دوابروی تو رونق بازار شد

مشتری چشم تو واله وبیمار شد

عطر تنت مانده در خاطره هر نسیم

زلف پریشان تو زینت گلزار شد

عارفِ بالله

مستی از جام تو سرمنزل هوشیاری ماست
بیدل از عشق شدن شیوة دلداری ماست

مبتلای تبِ عشقیم و تجلی داریم
دردبیچارة این لذت بیماری ماست

فطرس

تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایتِ خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت,آفتاب؛
از کار سَروَری جهان برکنار شد

شعر ولادت حضرت عباس (ع)

تا نَفَس هست تا سلامی هست
بالِ پرواز هست بامی هست
مَحرم است آن کسی که عاشق شد
تا که لیلا بُوَد پیامی هست

شعر ولادت حضرت عباس (ع)

جمعمان جمع که تا نقشِ خیالی بزنیم
کوچه باغی برویم و پَر و بالی بزنیم
پایِ حافظ قَدح از شعر زلالی بزنیم
جمعمان جمع بیایید که فالی بزنیم

دکمه بازگشت به بالا