علیرضا خاکساری

بیت الغزل روضه ی مادر , پهلو

بیت الغزل روضه ی مادر , پهلو

در زیر فشار لگد و در , پهلو

اول سپر بلای حیدر , زهرا

اول سپر بلای “کوثر” پهلو

یافاطمه الزهراسلام الله علیها

تق تق تق صدای در آمد

و زمین لرزه ای دگر  آمد

تا شنیدم صدای نحسش را

متوجه شدم عمر امد

صدای در آمد

تق تق تق صدای در آمد

و زمین لرزه ای دگر  آمد

تا شنیدم صدای نحسش را

متوجه شدم عمر امد

حرف دل

مومنان هشیار باشید عید امسال ابتر است

هرچه باشد فاطمیه روضه خوانی بهتر است

گریه و سینه زنی و بیرق و بزم عزا…

جانمی جان – بچه ها- امسال سال مادر است

کوثرزاده

در زمین و آسمان ها بی نظیری عمه جان

زیر پایت کهکشان راه شیری عمه جان

حوریه , إنسیه , راضیه , زکیه , طاهره

عصمت اللهی وبا حق هم مسیری عمه جان

غبـار چـادر زیــنـب

برای بارش باران”خدا… خدا…” کافی ست

برای عشق و جنون شهر کربلا کافی ست 

برای بی خردان زرق و برق این عالم…

غبـار چـادر زیــنـب بــرای مـا کـافی سـت

 علیرضا خاکساری

 

یاد ایامی …

چشم وا کردم در این دنیا تو را دیدم حسین
می شود کاری کنی از بهر تمدیدم حسین؟

شکل رعیت

۲۰روز و اندی است غم غربت گرفته ام

افسرده وشکسته و محنت گرفته ام

اذن دخولدیدن تو گریه کردن است

با گریه برتومزد عبادت گرفته ام

رنگین کمان زینب

شهزاده امدارای چندین منصب هستم

تنها دلیلگردش روز و شب هستم

یا اهلالعالم من حسینی مذهب هستم

این روزهارنگین کمان زینب هستم 

میان طشت

تو میان طشت جاخوش کرده ای بابا – ولی

من برای دیدنت بالا و پایین می پرم

من تقلا کردن ام بی فایده ست پاشو ببین

حال دیگر گشته ام مانند زهرا مادرم

ز فرط گریه

ز فرط گریهگرفته صدای تو بس کن

خدا کند کهبمیرم برای تو بس کن

تمام ایل وتبارت فدای دین گشتند

تمام ایل وتبارم فدای تو بس کن

ختم غائله

انگار که ختمغائله می کردند

با حکم امیرولوله می کردند

باچکمه ویاکه اسب تازه نفسی

بر روی تن توهروله می کردند

دکمه بازگشت به بالا