با تو تمام کُون و مکان سجده میکنند
پشت سرت زمین و زمان سجده میکنند
سجادی و سجود برایت سجیّه بود
سجاده ها به سجدهیتان سجده میکنند
با تو تمام کُون و مکان سجده میکنند
پشت سرت زمین و زمان سجده میکنند
سجادی و سجود برایت سجیّه بود
سجاده ها به سجدهیتان سجده میکنند
ای چهرهی منور تو رهنمای خلق
ای نوکری خانهی تو ادعای خلق
اصلاً شبیه نیست به ما آفرینشت
ای نور ذات اقدس تو ماورای خلق
دیدار آفتاب سزاوار چشم توست
حتی خود حسین گرفتار چشم توست
در خواب ناز رفتی و کارش شروع شد
دست سه ساله ای که پرستار چشم توست
عشق تو هست ، جنت اعلا نخواستیم
فردوس مال توست ، ولی ما نخواستیم
«خود شاهدی به نام تو دُکان نساختیم»
ما با توییم ، از تو که دنیا نخواستیم
ای چهرهی منور تو رهنمای خلق
ای نوکری خانهی تو ادعای خلق
اصلاً شبیه نیست به ما آفرینشت
ای نور ذات اقدس تو ماورای خلق
به یمن مقدم او خانهی کعبه منور شد
ظهور حق تعالی بر خلائق صد برابر شد
چنان صبح ازل پیشی گرفت و از همه سر شد
که او اول شد و هرچه به جز او بود آخر شد
قدم نهاده به دنیا ستون خانهء کعبه
خدای عشق رسید از درون خانهء کعبه
درید پیرهن و هو کشید و قهقهه سر داد
خدا خودش شده مات از جنون خانهء کعبه
صبح خلقت که خدا حضرت آدم را ساخت
دمِ در بود مسیحا که علی دم را ساخت
اولین روز علی بود و نبی بود و خدا
دومین روز علی قبلهی عالم را ساخت
چنین میبیند آنکه در نجف اهل نظر باشد
طلا چسبانده خود را زیر ایوانش که زر باشد
علی باحق و حق با او، ولَیْسَ الهادی الاهو
علی حق حق علی هو هو، از این ها بیشتر باشد!؟
گره کور که در کار پیمبر افتاد
باز هم قرعه به نام یل صفدر افتاد
وقتی از دور در قلعه تجلی میکرد
یاد آن دست یداللهی حیدر افتاد