ای باعث سرور علی از چه پر غمی؟
باور نمیکنم که همان بانوی منی
کشته مرا تمام نفس های پر غمت
کشته مرا عزیز دلم این قد خمت
ای باعث سرور علی از چه پر غمی؟
باور نمیکنم که همان بانوی منی
کشته مرا تمام نفس های پر غمت
کشته مرا عزیز دلم این قد خمت
در نمیآید جلو/ فاطمه می آید و حیدر نمیآید جلو
در مرام شیعیان/ تا ولی باشد که پیغمبر نمیآید جلو
دست بالا میرود/ هر چه زحمت میکشد معجر نمیآید جلو
درد دختر این شده/ وقت بازیکردنم مادر نمیآید جلو
روشنگر است ناله پشت شرارها
چون آفتاب در همه ی روزگارها
روشن تر است از همه روزها شبش
شب دیدنی ست جلوه شب زندهدارها
افتاده است عالم بالا به روی خاک
افتاده چون که مادر گل ها به روی خاک
افتاده یک غریبه و رفته است یک غریب
مولا به سوی مسجد و زهرا به روی خاک
رفتی شکست دست و دل آسمانی ام
رفتی رسید نوبت قامت کمانی ام
رفتی و باز شد همه دست های پست
بابا حکایتی شده بی تو جوانی ام
در سرش خیره سری فکر خیانت دارد
دست سنگین کسی میل جنایت دارد
یک نفر نیست بگوید مزن این قدر لگد
پشت در حضرت زهراست خجالت دارد
تمام شهر پی کشتن ولی بودند
نبود مردی و نامردها ولی بودند
که هر کدام به تفسیر خود یلی بودند
چهل نفر که همه قاتل علی بودند
درد دارم دوباره امشب هم
از نگاهم ستاره میریزد
لاله لاله میان هر نفست
سوز آهم شراره میریزد
چه کنم بی تو اگر زنده بمانم , چه کنم
کاش می شد که در این شهر نمانم , چه کنم
تا سحر خواب نداری و دعا گوی منی
شده بیماری تو قاتل جانم , چه کنم
علی است شـاهد درد و بـلای زهرایش
و اوست کـوهِ غمِ جـان فضای زهرایش
سکوت شیرخدا..فاطمه..کتک.. هرگز
به جز بخـاطـر أمـر خـدای زهرایش
دیشب علی در چاه غربت زار میزد
از داغ زهرا بردر و دیوار میزد
دور از نگاه زخمیام المصائب
پهلوی خودرا برنوک مسمار میزد
داشته باشد دگر این خانه چه سان در؟
هرچه کشیده ست, کشیده ست از آن در
مهرسکوتی به لبش بود هماره
کاش چنین باز نمیکرد دهان, در