ماه رمضان

شعر مناجات با خدا

از نارفیق ها خبری هم بگیر دوست
گاهی همین, قشنگترین شکل گفت و گوست

کارم رسیده است به یک مو کمک کنید
بگذارسینه شرح دهدآنچه موبه موست

حتى اگر نبخشد, این چشم تر می ارزد

حتى اگر نبخشد, این چشم تر می ارزد

این دور هم نشینى وقت سحر می ارزد

جاى گدا نشستن در خانه ى کرم نیست

هروقت می نشیند در پشت در می ارزد

پیش چشم خدا

شب شد و در محیط تاریکی

با زبان دعا سخن گفتم

سر به زیر و شکسته و تنها

پیش چشم خدا سخن گفتم

متهم

بچه گی کرده ام, پشیمانم

من ندانسته شیطنت کردم

بغلم کن دوباره مثل قدیم

رو نگردان زمن, غلط کردم

مناجات بوی یار

عطر سحر نسیم مناجات بوی یار

حال دعا حریم ملاقات روی یار

مَحرم شدن به خلوتِ خوبان فراهم است

بزم ضیافت است و رسیدن به کوی یار

باز تنها میرود …

باز تنها میرود / در میان کوچه ها با یاد زهرا میرود

بر لبش یا فاطمه / ذکر تسبیح علی تا عرش اعلی میرود

بعد سی سال او هنوز /  با دلی پر سوی نخلستان غم ها میرود

خسته شدم

من از این  نفس از این بی سرپا خسته شدم

خودم ازدست خودم آه خدا خسته شدم

 اینکه هر روز بیایم تو مرا عفو کنی

بروم باز خطا پشت خطا خسته شدم

استغفار

اینجا کریمی هست که بسیار می بخشد
لب وا نکردی تا کنی اقرار می بخشد
تاثیر استغفار اوج باور عبد است
قبل از گنه کردن تو را غفار می بخشد

بخوانید فقط

نام ما را ننویسید, بخوانید فقط

سر این سفره گدا را بنشانید فقط

آمدم در بزنم, در نزنم می میرم

من اگر در زدم این بار نرانید فقط

رمضان آمده

رمضان آمده تا پاک ز عصیان گردیم

رمضان آمده مأنوس به قرآن گردیم

رمضان آمده تا لحظه ی افطار و سحر

بر سر سفره ی اطعام تو مهمان گردیم

یا مُجیبَ دَعوَهِ المُضطَرّین

غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا 

رمضان آمده و حال بکا نیست مرا 

روزگاری به هوای همه کس بال زدم

پر پرواز به درگاه شما نیست مرا

باز کن در

 باز کن در که گدای سحرت برگشته

عبد عصیان زده و در به درت برگشته

بنده ی بی خرد و خیره سرت برگشته

سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته

دکمه بازگشت به بالا