موسی علیمرادی

حرم قم

حکم کردند که بی عشق نفس مذموم است

شکر این سینه به عشق ازلی محکوم است

از رضایی شدن تک تک ما معلوم است

دل مسلمان شده ی فاطمۀ معصوم است

مظلوم علی…

#شهادت_امیرالمومنین

#روضه_امیرالمومنین

دیگر برای پر زدنم پر بیاورید
هفت آسمان برای کبوتر بیاورید

غربت توان دیدن من را ربوده است
این خار را زچشم ترم در بیاورید

شیر خدا

#مدح_امیرالمومنین

یا علی گفتم و تا عرش خدا طی کردم
این چنین کشفِ غبار قدم وی کردم

باده از ذکر علی ریخته ام جام به جام
شرب خمر از قدح گوش پیاپی کردم

شعر شهادت امیرالمؤمنین (ع)

یک عمر از غم روزگاری نیلگون داشت
بر مژه هایش رشته های اشک و خون داشت

دیگر گلی روی لبش هر گز نرویید
برگونه اما لاله های واژگون داشت

شعر شب قدر

به امید امده ام خانه خرابم نکنی
همه کردند جوابم تو جوابم نکنی
بار ها آمدم و باز مرا بخشیدی
با کلام برو این بار خطابم نکنی

شعر مناجات با خدا در شب قدر

ای دل به دست موج هوس هر طرف مرو
با این حباب در پی کسب شرف مرو

چشم کریم مانده به راهت که در زنی
بیهوده پس به این طرف و ان طرف مرو

شعر مناجات با خدا

به این طریق خدایی کسی کجا بکند

که ما خطا بنماییم او عطا بکند

نه بندگی نه رفاقت نه عاشقی کردیم

برای کار نکرده چه لطف ها بکند

شعر مناجات با خدا

خراب کرده ام آقا خودت درستش کن
امید آخر دنیا خودت درستش کن
نمانده پشت سر من پلی که برگردم
خراب کرده ام آقا خودت درستش کن

شعر مناجات با خدا

نا امید از خودمم چشم امیدم به خداست

نفس من عین جفا و کرمت عین وفاست

هرچه خواهی بدهی بر من بیچاره بده

هرچه از سوی تو ای دوست رسد خوب و به جاست

شعر ولادت حضرت صاحب الزمان عج

عشق رختیست که بر قامت جان دوخته ایم
این متاعی است که جان داده و نفروخته ایم

ترس از فقر ونداری دو جهان در ما نیست
عشق رزقیست که تا آخرت اندوخته ایم

خسته شدم

من از این  نفس از این بی سرپا خسته شدم

خودم ازدست خودم آه خدا خسته شدم

 اینکه هر روز بیایم تو مرا عفو کنی

بروم باز خطا پشت خطا خسته شدم

کم گریه کن کنار من …

بوی سحر نمی وزد ازشام تار من

کم گریه کن کنار من ابر بهار من

باران به پای ساقه خشکم دگر مریز

از برگ وبر فتاده دگر شاخسار من

دکمه بازگشت به بالا