اشعار مذهبی

من را سحر برای خودت انتخاب کن

من را سحر برای خودت انتخاب کن

با توبه آمدم روی من هم حساب کن

طومار جرم من نکند رو کنی به حشر

ستار باش و پرده بپوشان, حجاب کن

شعر مناجات با امام حسین (ع)

شکر خدا برای شما گریه می کنیم

هر شب برای کرب و بلا گریه می کنیم

شکرانه محبت تو اشک دائم است

با هر بهانه ای, همه جا گریه می کنیم

شعر مناجات با سیدالشهدا (ع)

با نفختُ ریختند در ما خدا را بیشتر
در دل ما فاضل خاک شما را بیشتر
14 معصوم را در گریه هایم خوانده ام
عاشقم من روضه اهل کسا را بیشتر

اشعار فراق امام زمان عج

سوز اشک و ناله ام چاره درد و غم نشد

یک نفس از سوز من بین خیالت کم نشد

چاره ای بر زخم دل میکردم اما هیچکس

همچو یاد دلبرم بر زخم من مرهم نشد

شب تجلی مهتاب

 زمینبه لرزه درآمد,شکست کنگره ها

 رهاشدند خلایق ز بند سیطره ها

 شبیکه آتش آتشکده فروکش کرد

 شبیکه خاتمه می یافت رقص دایره ها

 

یا رسول الله

لب نگار که باشد رطبحرام بود

زمان واجبمان مستحب حرامبود

فقیه نیستم اما به تجربهدیدم

بدون عشق مناجات شب حرامبود

تاکه دنیا آمدی

تاکه دنیا آمدی دنیا سر و سامان گرفت

نه فقط دنیا که مافیها سر و سامان گرفت

آمدی و مدعی های دروغین جا زدند

قصه پیغمبری یکجا سر و سامان گرفت

فاش می کنم راز دلم

حالا که صحبت دلم به اینجا کشیده شد

فاش می کنم راز دلم با خدای تو

بی تو فقیرم و همه سرمایه ام تویی

دلخوش شدم به دیدن گنبد طلای تو

بی قرارم

بی قرارم بی قرارم بی قرار

ناله دارم ناله دارم ناله دار

ابر غربت ریزد از چشم ترم

شیعیان! من مجتبای دیگرم

در سامرا

در سامرا غریبی و تنهایی و فراق

در کربلا حسین و عطش بود و درد و داغ

در سامرا تنی جگرش تشنه و کباب

در کربلاحسین تنش زیر آفتاب

جانم اسیر باده ماه محرم است

جانم اسیر باده ماه محرم است

دل آشنا به جاده ماه محرم است

“باز این چه شورش است که در خلق عالم است”…

یک گوشه از اراده ماه محرم است

ما روضه دار روضهء رضوان زینبیم

ما روضه دار روضهء رضوان زینبیم

در بین شهر , شهره به عنوان زینبیم

 

ما داغ دیده ایم که بر سینه میزنیم

این است علتش که پریشان زینبیم

دکمه بازگشت به بالا