حسن لطفی

شعر شهادت حضرت موسی ابن جعفر(ع)

بر روی تخته پاره تنت گیر کرده بود

انگار لنگه در , دو سه تا میخِ تیز داشت

زنجیر را کشید کمی از تو شد جدا

این استخوانِ پا چقَدَر خُردِ ریز داشت

تو رویِ در شکسته و مادر به پشتِ در…

تشییع تو به خانه‌ی زهرا گریز داشت
حسن لطفی

کیست

کیست که در مدحش از , شعر کمر بشکند
کیست که جبریلِ عشق آمده پَر بشکند
کیست که بازار او بزم شکر بشکند
لحظه‌ی تحویل اوست دور قمر بشکند
هیج تعجب مکن کعبه اگر بشکند
آمده خاک نجف قیمتِ زر بشکند

شعر ولادت حضرت جواد الائمه(ع)

باز شبیه شبِ بارانی‌ام
زاده‌ی دریایم و طوفانی‌ام

مثلِ اویس از قَرَن آواره‌ام
در پِیِ یارانِ خراسانی‌ام

شعر ولادت حضرت جواد الائمه(ع) و حضرت علی اصغر(ع)

دوباره سَرَم در هوایِ شماست
تمامِ دلم سر سرایِ شماست

به سویِ خدا رفتم و دیده‌ام
فقط ردِ پا ردِ پایِ شماست

شعر ولادت حضرت زهرا(س)

مَلیکه‌ای ملکوتی سَریر می‌آید
الٰهه‌ای به نقابی حریر می‌آید

زِ عرش بس که فرشته به فرش می‌بارد
صدایِ هِلهله از چرخِ پیر می‌آید

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

روزگارم در غمِ آن قد و بالا سوخته
باغِ من گُل داشت روزی حیف حالا سوخته

وایِ من از پنج فرزندم یکی باقی نماند
وای بر دل زندگی‌ام جمله یکجا سوخته

شعر روضه حضرت زهرا(س)

گوش کن نعره‌ی طوفانِ نجف یازهراست
گوش کن شُرشُرِ باران نجف یازهراست

فاطمه نَفسِ علی و نَفَسَش فاطمه است
جانِ زهراست علی جانِ نجف یازهراست

شعر روضه حضرت زهرا(س)

با چشم‌های نیمه بازت گاه گاهی
چشمان خیس و خسته‌ام را کن نگاهی

وقتی تنورِ خانه روشن شد برایت
گفتم خدا را شُکر کم‌کم رو براهی

شعر روضه حضرت زهرا(س)

روزگاریست که جان بر لبِ خونبار رسید
آه ای مرگ بیا نوبتِ دیدار رسید

زحمتِ خانه شدم بسکه زمین گیر شدم
وقتِ شرمندگی از دخترکی زار رسید

کوچه بنی هاشم

غم که آوار می شود اِی وای
درد بسیار می شود اِی وای
خواب دُشوار می شود اِی وای
سُرفه خونبار می شود اِی وای
روضه تکرار می شود اِی وای

شعر روضه حضرت زهرا(س)

بر شانه می‌آورد تا بانو نیافتد
آرام تا این شمع از سوسو نیافتد

پروانه بود و دورِ مادر چرخ می‌زد
حتی نگاهی بر جلالِ او نیافتد

بنویسید

بنویسید خداوند و پس از آن زینب
بنویسید علی در دلِ میدان : زینب
بنویسید که زهراست در ایمان زینب
بنویسید حسن بعد حسن جان زینب

دکمه بازگشت به بالا