حسین ایمانی

دردانه ی رئوف

شعری برای ماه رجب دست و پا کنید

دل را پر از ترنُّم  ِ یا ربَّنا کنید

آئینه وار خوبیُّ و بد را جدا کنید

توشه برای روز مبادا سَوا کنید

گل پسر شمس ِ شموس

از عرش ندا آمده أین الرَّجبیُّون

پیغام خدا آمده أین الرَّجبیُّون

شفّافیِّ آئینه ی این سینه خدائیست

مصراع به مصراع من اینبار رضائیست

مدح امام هادی علیه السَّلام

لعنت به آنکه کرده جسارت به محضرت

تیری نشانده با سخن خود به پیکرت

نام تو آسمانیُّ و پاک و مقدَّس است

تو بی نظیری ُّو حرمی کرده باورت

ستاره باران

این مدینه ستاره باران است

چشم خورشید خیره برآن است

داخل مهد روح ایمان است

روزگار زمین درخشان است

همبازیِّ سه ساله

باید به فکر قافیه های جدید بود

در شهر غمزده به هوای امید بود

باید به مثنوی پر و بال عقاب داد

شوری برای خلقت یک انقلاب داد

هادیِّ آل فاطمه جانم فدای تو

لعنت به آنکه کرده جسارت به محضرت

تیری نشانده با سخن خود به پیکرت

نام تو آسمانیُّ و پاک و مقدَّس است

تو بی نظیری ُّو حرمی کرده باورت

شهادت امام هادی(ع)

مرغ دل شکسته ی ما جَلد سامراست

درعرش بزم روضه ی دلدار ما به پاست

شال سیاه غصِّه روی دوش ِ ماسِواست

ذکر علیُّ و فاطمه  واویلتا خداست

آقا کمی برای من از سامرا بگو

آقا کمی برای من از سامرا بگو

اوصاف ناله های غریبانه را بگو

از ساعتی که چشم جوان تار می شود

از زهر و دست وپا زدن و ضجِّه ها بگو

بانوی آب

امشب زبان یاوه زنی لال و بیصداست

جلُّ و جلال و جلوه و اِجلال باخداست

تمثال نور حق روی دستپیمبراست

زهرا خدانماست ولی مست حیدراست

ضربان قلبم یا زهرا

به جویبار بگو :    پاک کُن نوشتارم

خوشَم به کهنه فروشی خوشم که سِمسارم

نَه رنگ و رونق تازه  که خاک ِبازارم

شبیه فرش   سری زیر پای ِدلدارم

مادرعشق وادب

عزابگیر بقیع روضه خوان تو رفته

زبان بگیر به شیون زبان تورفته

صدای وای حسینش به گوش می آید

اگرچه صاحب آه و فغان تو رفته

مصیبت حضرت ام البنین(س)

خاک بقیع و صورت غمهای کربلا

انگشت و نقش قصِّه ی صحرای کربلا

امُّ البنین بی پسر و روضه های سر

امُّ البنین و  غصِّهی سقّای کربلا

دکمه بازگشت به بالا