شعر روضه

الشام الشام الشام

از غم کرببلا گرچه دل, آرام نبود
به خدا هیچ کجا سخت تر از شام نبود

آن قدر غم به دلم بود زداغ پدرم
که دگر جای غم طعنه و دشنام نبود

بانوی عشق

وقتی طلوع می کنی از شانه ی علی
روشن شدست با نفست خانه ی علی
با آیه های روشن هر سجده ات شدی
زهراترین ستاره ی کاشانه ی علی

روزشمار من

 

ثانیه های عمر من تباه شد نیامدی

روزشمار من پر از گناه شد نیامدی

سال نمای هجر را صفحه به صفحه خوانده ام

هجر تو بیشتر زسال و ماه شد نیامدی

یابن الحسن

هر کس که در این میکده زحمت نکشیده
راه کجِ سِیرش به سعادت نکشیده

مردم به تملق به بزرگی نرسیدند
شاهیم به احسان تو, منت نکشیده

از غم تو گریه میکنیم

مثل نماز, مثل دعا, صبح و ظهر و شام
ارباب را زدیم صدا صبح و ظهر و شام

ما لطف کرده ایم به خود بین روضه ها
ارباب لطف کرده به ما صبح و ظهر و شام

صدایت میکنم بابا

صدایت میکنم بابا,چه تسبیحی,چه تکبیری
نگاهم میکنی از نی,عجب قابی,چه تصویری

سراغت را که میگیرم,کسی چیزی نمی گوید
مگر دلگیری از دستم,سراغ از ما نمی گیری

به قربان اباعبدالله

شهرت ماست, محبان اباعبدالله
ریزه خواریم سر خوان اباعبدالله

نظر فاطمه از روز ازل بر ما بود
نام ما بوده به دیوان اباعبدالله

دائمُ الذّکر توام

دائمُ الذّکر توام … ورد زبان است “حرم”
قلب من گفت دلیل ضربان است “حرم”

“کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود”
قبله ی اصلی آن سنگ نشان است “حرم”

حسین جان

تشنه لب در کربلا غوغا بپا کردی حسین
جان خود را هـم برای دین فـدا کردی حسین

لحظـه آخرکه آن نامرد خنجر را کشید
جای نفرین, زیر لب او را دعا کردی حسین

رضیع الحسین (ع)

مادری بین خیمه غمگین بود
سرش از شرم رو به پایین بود

پیش چشمان بانوان حرم
دیده اش پر شد از نم و شبنم

تربتِ ارباب

باران که می گـیرد پریـشانیم انگار
با گریه داریم از تو می خوانیم انگار

یک سال نَه… صد سال نَه‌… ما پشتْ در پشت
از جـیره خوارانِ همین خـوانیم انگار

بزم عزای روضه

میخرم برجان خود درد و بلای روضه را
میکشم برصورتم دست شفای روضه را

پیش تو آخر سیاهی روسپیدم میکند
دوست دارم پرچم بزم عزای روضه را

دکمه بازگشت به بالا