شعر شهادت حضرت زهرا

حوریه

دل حوریه با غم خو گرفته
سرشک از دیدگانش سو گرفته
ببار ای آسمان دل که زهرا
سه ماه است دست بر پهلو گرفته

اشک غریب

حال و روز مادری بیمار گریه آور است
گریه‌های کودکی تبدار گریه آور است

عاشقان گاهی ز روی هم خجالت می‌کشند
دیدنِ اشک غریب انگار گریه آور است

روح نماز تو فاطمه ست

آنکه ترا جدا شده از آتش آفرید
اصلاً ترا برای مباهاتش آفرید

خالق برای زینتِ چشمِ جمال خود
حوریّه خلق کرد ز نور جلال خود

شهر روضه شام غریبان حضرت زهرا (س)

آدمی که ضربه خورده از در و دیوار سخت
دست بر دیوار میگیرد ولی بسیار سخت

وقت چیدن که نباشد شاخه ها خم میشوند
بر زمین بگذاشت بارش را ولی اینبار سخت

شعر روضه حضرت زهرا (س)

آخر گرفت دامن ما را بلای در
وقتی بلند شد به چه وضعی صدای در
حرمت نگه نداشت به مادر زیاد خورد
شلاق های رد شده از لا به لای در

شعر رو ضه حضرت زهرا (س)

ای خسته ی دل خسته ی آزار کشیده
در پایِ علی زحمتِ بسیار کشیده

تو دست به رو داری و من دست به خواهش
کارِ من و تو هر دو به اصرار کشیده

شعر روضه حضرت زهرا

پیش خدا تمام گناهان صغیره شد

وقتی که کُشتن تو گناهی کبیره شد

شرمنده ام از این که سه ماه است روز و شب

وتر تو بی قنوت و وضویت جبیره شد

بیا فضه

کتاب غصه ی ما را چرا آخر نمی اید

چرا بر بغض این حنجر لب خنجر نمی اید

کسی درد دل ما را چرا اینجا نمیفهمد

قنوت گریه بر چشم یل خیبر نمی اید

در نمی‌آید جلو …

در نمی‌آید جلو/ فاطمه می آید و حیدر نمی‌آید جلو

در مرام شیعیان/ تا ولی باشد که پیغمبر نمی‌آید جلو

دست بالا می‌رود/ هر چه زحمت می‌کشد معجر نمی‌آید جلو

درد دختر این شده/ وقت بازی‌کردنم مادر نمی‌آید جلو

ناله پشت شرارها

روشنگر است ناله پشت شرارها

چون آفتاب در همه ی روزگارها

روشن تر است از همه روزها شبش

شب دیدنی ست جلوه شب زندهدارها

گفتن ندارد …

گفتن ندارد ……. کوچه شلوغ و جای یک سوزن ندارد

نامرد مردم ……. حق علی و فاطمه خوردن ندارد

مادر به خود گفت ……. شاید کسی کاری به کار زن ندارد

من از نبی ام ……. حتما کسی کاری به کار من ندارد

افتادن زن ……. درپیش چشم دیگران دیدن ندارد

برخیز مادر ……. زینب پناهی غیر این دامن ندارد

وقتی حسینت ……. درلحظه ی گودال پیراهن ندارد

مجید تال

افتاده است

افتاده است عالم بالا به روی خاک
افتاده چون که مادر گل ها به روی خاک
افتاده یک غریبه و رفته است یک غریب
مولا به سوی مسجد و زهرا به روی خاک

دکمه بازگشت به بالا