شعر مدح حضرت علی اصغر

کوچکترین مسیح

یکباره‌اشکِ‌ شوق ز چشمم روانه شد
تا عطر گیسوی تو در عالم روانه شد

حُسن تو یوسفانه به بازار رخنه کرد
عشق‌ِ تو در ضمیرِ منِ زار رِخنه کرد

شاهزاده

تو انتخاب خدایی برای فرداها
ضمانت تو امید حسینیِ ماها

اگر چه کودکی اما بزرگ دنیایی
ندیده اند شبیه تو چشم دنیاها

پای گهواره

همیشه جای رقیه ست پای گهواره

و طفل را به بغل گاه جای گهواره …

شروع میشود اینسان صدای گهواره :

بیاورید علی را برای گهواره

نام خداوندِ رضا

مینویسم سر خط نام خداوندِ رضا

شعر امروز بپرداز به لبخند رضا

آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟

از تو در آل نبی با برکت تر چه کسی ست؟

با اجازه, گر شود

باده را تاآخرش سر می کشم

آسمانی میشوم پر می کشم

همچو مِی میخواستم یک دل شوم

با اجازه, گرشود, دعبل شوم

أین الرَّجبیُّون

از عرش ندا آمده أین الرَّجبیُّون

پیغام خدا آمده أین الرَّجبیُّون

شفّافیِّ آئینه ی این سینه خدائیست

مصراع به مصراع من اینبار رضائیست

دفتر شعرم

از لا به لای دفتر شعرم عبور خواهم کرد

امشب تمام قافیه ها را مرور خواهم کرد 

انشای جمله های ملیحانه تو را

با کاغذی زجنس محبت نمور خواهم کرد 

فرداها

طلوع چشم تو را افتاب باور کرد

هوای امدنت چشم را کبوتر کرد

ستاره هم به نوایی رسید از نورت

حضور سبز تو حال زمانه بهتر کرد

دکمه بازگشت به بالا