گل, فزون است, ولی آن گل, بیخار کجاست؟
خیمه بسیار بوَد, خیمۀ دلدار کجاست؟
دل آوارۀ من, خانه به دوشِ یار است
ای حرم با من دلخسته بگو, یار کجاست؟
گل, فزون است, ولی آن گل, بیخار کجاست؟
خیمه بسیار بوَد, خیمۀ دلدار کجاست؟
دل آوارۀ من, خانه به دوشِ یار است
ای حرم با من دلخسته بگو, یار کجاست؟
دلواپسِ منی و حواس من به تو نیست
فریاد رس منی و حواس من به تو نیست
دست منو فشردی سنگ جفام و خوردی
نذاشتی ول بگردم منو توو راه اوردی
من گریه میکنم که تماشا کنی مرا
مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا
حجت قبول دلبر احرام بسته ام
ای کاش در دعای خودت جا کنی مرا
شکوه دارم از خودم بر بخت خود پا میزنم
سالها روضه میآیم و باز درجا میزنم
گریهات را با گناهانم درآوردم, ولی
مینشینم نالهی الغوث آقا میزنم
آنکه از هجر صحبتش کم شد
خواه و ناخواه عزتش کم شد
میخورد برزمین هرآنکس که
با کریمان رفاقتش کم شد
اشک غریب عاقبتش شرم آشناست
بدبخت آن کسی ست که از صاحبش جداست
یک عمر از دعای فرج رزق خورده ایم
باید وبال گفت به دستی که بی دعاست
من نمی دانم به تو نزدیکم آقا یا که دورم
چشم بر راهم به ظاهر درعمل سدِّ ظهورم
روز خود را می کنم آغاز با یاد تو امّـا….
در تمام روز اهل جرم و عصیانم …شَرورم
#امام_زمان
با “محبت” آمدی, صید کمندم کرده ای
با همین ترفند ساده, پایبندم کرده ای
بی بهاتر از همه هستم ولی با لطف خود
در میان عاشقانت ارجمندم کرده ای
سفره ی افطار ما پر سفره دیدار نه
ما بفکر هرکسی هستیم اما یار نه
غصه هجر تو را خیلی نداریم عفو کن
سرسری از وصل میخوانیم با اصرار نه
کارم شده ز دوری تو سوختن, بیا
بر این دل شکسته ام آتش مزن, بیا
یعقوب هم به گریه ی من گریه می کند
کنعان به گل نشست, عزیز وطن بیا
تاریکی ام, تا نور یارمه جبین نیست
بی تو گل زهرا, بهاری در زمین نیست
امسال هم با جمعه هایش می رسند و…
تقویم هم بی تو به غیراز نقطه چین نیست
از روز اول دل به عشق تو سپردم
جمعه به جمعه بین ندبه غصه خوردم
حرف تو که آمد وسط … مثل همیشه
دندان حسرت را به روی هم فشردم