شعر نجف

بیراهه نرو

دل نیست آن که عشق تو رویش اثر نداشت
بیراهه! مذهبی که به راهت نظر نداشت
هرچه نگاه کرد خداوند بر زمین
حصنی چونان ولای علی معتبر نداشت

وسط صحن نجف

مست انگور و شراب و خُم و پیمانه شدم
تا رسیدم به درش، خادم میخانه شدم

نفس ساقی کوثر به لبم خورده شبی
دست من نیست اگر اینهمه مستانه شدم

آقای نجف

ندیدم من شراب از گریه بهتر
گرفتم در دو دستم جام و ساغر

صد و ده بار گفتم یا علی و
هزاران بار رفتم پیش حیدر

نادعلی

از ساقی الست شراب کهن خرید
یوسف برای وصل,نجف پیرهن خرید
از شوق وصل کوی تو باید کفن خرید
سجاده را فروخت,جنون را به تن خرید

به نام فاتح عشق

 

وضوی اشک و کمی مُشک ناب می خواهم
برای بردن نامش گلاب می خواهم

منی که تشنه ی آتشفشانی از اشکم
به زخم حنجره بغض مذاب می خواهم

معنی الله صمد

تا معنی اللهُ صمد را بشناسی
کافی است ببوسی درِ این صحن و سرا را

تا دوستی اش اصلِ نماز است , مؤذن
بی نام علی نعره نزن “حیّ علی”را …

علی ولی الله

#مدح_امیرالمومنین

ابر قدرت, امیرالمؤمنین است
علی شاهنشه عرش و زمین است

اگر تیغش کسی را لمس کرده
دونیمش کرده ,ضربت آهنین است

دکمه بازگشت به بالا