شعر ولادت بنت امیرالمومنین

دختر سلطان دین

السلام ای دختر سلطان دین
السلام ای زینت عرش برین

السلام ای تالی خیرالنسا
السلام ای جلوه ی اهل کسا

جانم زینب

در شبِ میلاد می گویم که غوغا زینب است
آمده نوری که می گویند او را زینب است
صبر را آنکس که داده خوب معنا زینب است
نُه فلک در زیرِ پایش هست و اعلا زینب است

یا زینب کبری(س)

نوشتم زینت بابا نوشتی زینب کبری
نوشتم ثانی زهرا نوشتی زینب کبری

نوشتم عشق پیغبر نوشتم کوثری دیگر
نوشتم برتر از حوا نوشتی زینب کبری

شور عشق

اشکیم و می چکیم به پای شما فقط
تقدیم می شویم برای شما فقط
قلب تمام ما شده جای شما فقط
اصل است تا همیشه رضای شما فقط

سلام بانو

صدای چک‌چکِ چکامه‌خوانِ آسمان رسید
سکوت را شکست، رحمتی که ناگهان رسید
چقدر شعر، از نمازِ صبحِ ابر، می‌چکد
به پای دختری که با ترنّمِ اذان رسید

مصباح هدی

از عشق بخوان به نام زینب
فطرس بگو از مقام زینب
برداشت کلاه از سر خویش
تاریخ به احترام زینب

آیتِ عُظمی زینب

سِر علی سِتر علی سُکر علی راز علی
همه‌ی حرف خداوند از آغاز علی
گفت معراج علی آنهمه اعجاز علی
در حرا یاکه حرم باز علی باز علی

بی بی جانم

تقلا می کنم اما به این دروازه راهی نیست
چنان با هیبت اِستاده که یارای نگاهی نیست

علی را دختری باشد که مردان خاک پای او
خدا عمری سخن گفته است با لحن صدای او

جَبلُ الصَبر

آتشم آتشی از سمت سحر
شعله‌ام شعله‌‌ای از شمس و قمر
هوهویَم هوهویِ یک تیغِ دوسَر
نعره‌ام نعره‌ای از عمقِ جگر

آرامش حسین

تا باب فیض ، رو به دلم باز می شود
شعرم به شوق مدح تو آغاز می شود
همچون کلیم کار من اعجاز می شود
احساس قلبی ام به تو ابراز می شود

عشق زینب

دوست دارم از تمام عاشقی تب را فقط
عاشقان حیران دلدارند هر شب را فقط

از ازل خوردم قسم در محضر پروردگار
وا کنم در مدح زینب تا ابد لب را فقط

واجِبُ‌التّعظیم

ای آنکه ناموسِ خدا هستی
پرده‌نشین عرش، نام توست
جایی که عقلِ ما نخواهد رفت
بالاتر از آنجا مقام توست

دکمه بازگشت به بالا