گرچه از عشق فقط لطمه زدن را بلدیم
گرچه چندی است که بی روح تر از هر جسدیم
گرچه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم
جزدر خانه ی ارباب دری را نزدیم
گرچه از عشق فقط لطمه زدن را بلدیم
گرچه چندی است که بی روح تر از هر جسدیم
گرچه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم
جزدر خانه ی ارباب دری را نزدیم
تاآبشار زلف تو را شب نوشته اند
ما رااسیر خال روی لب نوشته اند
دراعتکاف گیسوی تو سالهای سال
مشغولذکر و سجده و یا رب نوشته اند
هر شاعری که مدح و ثنایت شروع کرد
اول زعشق کرب و بلایت شروع کرد
روز ازل گریه برای تو را نخست
زینب خدای عشق و وفایت شروع کرد