شعر ولادت حضرت رقيه (س)

ثمر باغ لاله

ارباب آمده ثمر باغ لاله اش
کرده ظهور فاطمه اى در سلاله اش
امد کسی که مهجه قلب حسین را
دست خدا سند زده پشت قباله اش

سلسله فاطمیون

حِـسّی از عشـق فـراتر متولّد شده است
نــور در قـالب اَخــتر متولد شده است

جبرئیل آیه ی تطهیر نخواند عجب است
ماه بانـــوی مُـطهّر متولّد شده است

ریحانه کربلا

در گوشه ی خرابه گلستان رقیه است
شأنِ نزولِ ســوره ی باران رقیه است
تفســیرِ آیــه آیــه ی قرآن رقیه است
این دخترِ شــبیه به طوفان رقیه است

رضوان

هرگز نمیخواهم به تن جان بی رقیه
زنده نخواهم ماند یک آن بی رقیه

کوثر برای فاطمه بود و رقیه
بیچاره آنکه خوانده قرآن بی رقیه

صدیقه

در بیــکـرانِ آســمان حرف از رقیّه ست
در جایْ جایِ کهکشان حرف از رقیّه ست
در مجلس کــرّوبیــان حرف از رقیّه ست
بیش از همه در لامکان حرف از رقیّه ست

فاطمه ی ثانی

رسیده است به دل های مرده جان بدهد
رسیده است کمی عشق یادمان بدهد
نفس بریده ی نفسیم و امده ما را
هوای تازه ای در اخرالزمان بدهد

شور عشق

آنجا که شور عشق نباشد کمال نیست
آنجا که گریه هست به صحبت مجال نیست
آنجا که هجر نیست امید وصال نیست
در پیش ما مقام به سن و به سال نیست!

جلوه زهرایی

لطفِ حق بودکه بر حالِ دلم شامل شد
کوثر انگار دوباره به نبی نازل شد

مات و مبهوت از این وجه تشابه..عالم
دختری آمد و‌آیینه صفت قابل شد

جانم رقیه

وقتی که فراتر ز زمان است رقیه
از مَنظر من جان جهان است رقیه

مفهوم عزیزی و غریبی و شجاعت
در جزء نه در سطح کلان است رقیه

ای دلبر حسین

تا که خدا به بال ملک پر درست کرد
در آسمان عشق کبوتر درست کرد

با آیه های سوره ی زیبای قدر خود
قدری گریست, سوره ی کوثر درست کرد

تمثال تماشایی زهرا

گل های بهاری همه غبطه به تو دارند
در حسرت رویت همه گل های بهارند
آرامش رخساره ی تو رشک نسیم است
گل ها به جز از روی تو آرام ندارند

نازدانه

دلم از عشق در به در شده است

شب تنهایی ام سحر شده است

می پرم تا مدینه بی پروا

نوبت این شکسته پر شده است

دکمه بازگشت به بالا