شعر ولادت اهل بيت (ع)

زنده ی نسیم مسیحا دم تو

اول تو راسرشته و انسان درست کرد

شرح تو رانوشته و قرآن درست کرد

بعداً گِل اضافیتان را افاضه کرد

تا از من خراب مسلمان درست کرد

سالگرد عاشقی

 

شد دوباره سالگرد عاشقی

آمده فصل نبرد عاشقی

نسل من عاشق ترین نسل هاست

ما همه هستیم مرد عاشقی

زمان باده نوشی

 

زمان فراهم مستی و باده نوشی شد

زمان آمدن مرد می فروشی شد

برای شیعه,فقط وقت رستگاری بود

میان خانه مولا هوا بهاری بود

نشسته ام بنویسم

نشستهام بنویسم گدا گدا آقا

چقدرمحترم است این گدای با آقا

نشستهام بنویسم حسن , کریم , کرم ,

مدینه, سفره ی آقا , برو بیا , آقا

ساقی سفره ضیافت

 

شده امشب شراب و می لازم

دم افـــطار بــر لــب صائم

ساقی سفره ضیافت شد

آنکه لـــطفش به ما بود دائــم

غلام کوی حسن

 

ما را غلام کوی حسن آفریده اند

مبهوت و مات روی حسن آفریده اند

 ما را پیاله نوش شرابش رقم زدند

 مست از خم و سبوی حسن آفریده اند

کرمخانه

 

همدمیار شدن دیده تر می خواهد

پیرمیخانه شدن اشک سحر می خواهد

 

عاشقیکار دل مصلحت اندیشان نیست

قدماول این راه جگر می خواهد

 

حضرت غریب

 

ای حضرت غریب,ای پور فاطمه

 جانم فدای تو,ای هستس همه

 روزی به دستتان,ای معدن کرم

 ای آیت العظیم,ای شاه بی حرم

گدای کوی حسن

دلم بهخانه ی حیدر بهانه می گیرد

ز سفرهخانه ی زهرا نشانه می گیرد

خوشایتیمی و بی سرپرستیِ دوران

کهتوشه های حسن را شبانه می گیرد

همه فقیر تو هستند

نشسته ام بنویسم گدا گدا آقا

چقدرمحترم است این گدای با آقا

نشسته ام بنویسم حسن , کریم , کرم

مدینه ,سفره ی آقا , برو بیا , آقا

خورشید دوم

انشب سحر اهنگ شهر نور می کرد

مارا زمرز تیر گیها دور می کرد

انسب سپیده باده از پیمانه می زد

باد صبا گیسوی شب را شانه می زد

ربنای سبز

ای وسعت بهاری بی انتهای سبز

مردغریب شهر ولی آشنای سبز

روحاجابت است به دست تو بسکه داشت

باغدعای هر شب تو ربنای سبز

دکمه بازگشت به بالا