اشعار ویژه (پیشنهادی)

حجت الله شیعیان

دل ما و عنایت دلدار
سر ما خاک مقدم سردار
سر ما هست تشنه ی این دار
کم ندارید میثم تمار

برکت سال نو

سین مثل “سحر” و “سردی عفوی نایاب”
سین “سجاده ی زوار” میانِ “سرداب”
سین “سائل” شدن حاتم و لطف ارباب
“سامرا”, “سینه زدن” تحت شعاع مهتاب

مدح امیرالمومنین ع

مستیِ من امشب شده چندین برابر
چون روی لب دارم مداوم نام حیدر

جایی بنا باشد اگر شعری بخوانیم
مدح امیرالمومنین باشد چه بهتر

قبة الحسین

ما از دعای خیر به هیئت رسیده‌ایم
از دولتِ حسین به عزت رسیده‌ایم

هیئت تمام زندگی ما غریب‌هاست
با پرچم حسین به قدرت رسیده‌ایم

ام الشهید

با اینکه عمری در دواوین کهن هستی
ام البنین! اما فراتر از سخن هستی
مانند زهرا از تو بوی گریه می آید
ام البکای دیگری در شعر من هستی

همسر شیر خدا

کسی از خانه‌اش هر شب گذر روح‌الامین دارد
که از ترس خدا در سجده پینه بر جبین دارد

کسی که همسر شیر خدا باشد یقین دارم
خبر از عالم لاهوت و از عرش برین دارد

مادر رشیده

قدم اگر خمید, فدای سر حسین
جانم به لب رسید, فدای سر حسین

ام البنین سابق این شهر عاقبت
شد مادر شهید, فدای سر حسین

میر بی بدل

آیینه‌ی مرد جمل یعنی اباالفضل
سردار و میرِ بی بدل یعنی اباالفضل

والفجر و والشمس‌الضحی یعنی حسین و
حی علی خیرالعمل یعنی اباالفضل

یک سوم سادات را کشتند

ما به جای مادرِ خود پشت در بودیم کاش
او سپر شد بر علی ما هم سپر بودیم کاش

یک زن و یک لشکرِ نامرد ؛ این انصاف نیست
روبروی مردهای بی جگر بودیم کاش

بغض گریه

مادرم خورد برزمین یک روز
پیش لبخندِ تلخِ این مَردم
من غرورم شکست رویِ زمین
پدرم شرمگین و سردرگم

زهرا پاره‌ی جان من است

مدح زهرا را همین جمله کفایت می کند
چادرش حتی یهودی را هدایت می کند

ظاهرا روی زمین آمد و الا بین عرش
تکیه بر کرسی زده بر ما حکومت می کند

رحم کن بر دل علی

مثل ابر بهار می بارم, رحم کن بر دل علی زهرا
چاره ی لحظه های دشوارم, رحم کن بر دل علی زهرا

اندکی تا دم سحر مانده, تازه آغاز دردسر مانده
لحظه ها را چگونه بشمارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا

دکمه بازگشت به بالا