درجواب التماس دخترت مادر بمان
من قسم دادم تو را جان علی دیگر بمان
بیشتر در خانه پیش کودکان خسته باش
گوشه ی این بیت الاحزان مادرم کمتر بمان
درجواب التماس دخترت مادر بمان
من قسم دادم تو را جان علی دیگر بمان
بیشتر در خانه پیش کودکان خسته باش
گوشه ی این بیت الاحزان مادرم کمتر بمان
با وجودی که یقینأ ما بدهکار توایم
مانده ام دیگر چرا دائم طلبکار توایم
نه نشد باشیم ما زینت برای اهلبیت
شرمسارم اکثر اوقات را عار توایم
کار هر عابدی که عرفان نیست
هر زمانی که وقت باران نیست
مست باده شدن که آسان نیست
می وپیمانه ها فراوان نیست
شکر خدا سائل این خانه ام
ریخت علی , نور به پیمانه ام
عاشق این باده جانانه ام
کار شراب است که پروانه ام
از “غلام”خانه اش “مولا” اگر یادی کند
از محالات است “بنده” میل آزادی کند
از “خرابات” است چیزی به رعیت میدهند
حیف از آن که مستمندی قصد “آبادی” کند
وضوی اشک و کمی مُشک ناب می خواهم
برای بردن نامش گلاب می خواهم
منی که تشنه ی آتشفشانی از اشکم
به زخم حنجره بغض مذاب می خواهم
دور تو میگردم آقا در مدار روضهات
عمر من طی شد میان روزگار روضهات
هر کسی هر جا دلش بند است , آنجا میرود
من فقط هستم دچار تو ؛ دچار روضهات
خبرى هست در آرامش دریا امشب
فاطمه,فاطمه آورد به دنیا امشب
ظاهراً جلوه گر حضرت زهراست ولى
باطناً آمده آئینه ى مولا امشب
از نسل یک حقیقتِ دور از مَجاز بود
زینبْ که شاهزاده ی مُلـکِ حِجاز بـود
با سرشکستگی ابـداً سِـنخیت نداشت
این کوه صـبر مثـلِ پـدر سرفراز بود
مینویسم که والضُحیٰ زینب
عصمت اللهِ کبریا زینب
جمعِ اَسماء و اِسمها زینب
ربنا بعدِ ربنا زینب
قرار هست که از عشق با خبر باشد
نگاه تشنه ی خورشید بر قمر باشد
حسین روبروی زینبش نشسته اگر
بناست نور در این خانه بیشتر باشد
امشب که از شکوفهی باران لبالب است
امشب دلم به تاب و سرم گرمِ این تب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور است و مستی است و شبی عشق مشرب است