شعر وفات حضرت خديجه (س)
امالمؤمنین
هر شب قنوت او مسیر کهکشان می شد
یک راه نوری از زمین تا آسمان می شد
آری خدیجه هم مطهر هم معطر بود
پس آب در دستش گلاب و زعفران می شد
تا “یا رسول الله” از لبهاش برمیخاست
آقای او، سر تا به پای خویش، جان می شد
او تا قیامت سربلند از ابتلائات است
حتی اگر صدبار دیگر امتحان می شد
من مطمئن هستم اگر عمرش به دنیا بود
مادربزرگی بی نهایت مهربان می شد
خواندند امالمؤمنین او را، ولی ای کاش
این ذکر نورانی، فرازی از اذان می شد
یا مصحفی از عرش نازل میشد و در آن
هر آیه اش مدح عیان او بیان می شد
او سوره ی مهر است و قلبش آیه ی نور است
هر شب قنوت او مسیر کهکشان می شد
احمد ایرانی نسب