شعر ولادت حضرت زينب (س)

خبرى هست

خبرى هست در آرامش دریا امشب
فاطمه،فاطمه آورد به دنیا امشب

ظاهراً جلوه گر حضرت زهراست ولى
باطناً آمده آئینه ى مولا امشب

اولین دختر مولاست…سلامت باشد
زینت دست على،دختر بابا امشب

معجزه نیست مگر با نفس حیدرى اش
نبض بخشید نگو أو به مسیحا امشب

بر لبش نیز فقط نام برادر دارد
خوش به حال دل ارباب که خواهر دارد

قصه ى عاشقى ات نقل محافل شده است
کربلایى دگر از کار تو حاصل شده است

آنقَدَر خوب و بزرگى که خود جبرائیل
آمده بر در درگاه تو سائل شده است

همه ى شام مسلمان وقارت شده بود
به خدا دین خدا بعد تو کامل شده است

شک ندارم که تو پیغمبر عشقى بانو
آیه از سمت خدا سوى تو نازل شده است

آیه این است…هوالعشق…هوالنور…هوالغم زینب
و چنین گفت خداوند که جانم زینب…..

خطبه خواندى تو و یا اینکه قیامت کردى؟
از ولایت چِقَدَر خوب حمایت کردى

همه ى زندگى ات رفت سر نیزه ولى
کربلا را تو به زیبایى حکایت کردى(١)

گرچه سنگت زده اند عده اى بى رحم ولى
با دعا نیز به آنها تو محبت کردى…

گرچه یک عمر قدم بر سر افلاک زدى
کنج ویرانه ولى خوب قناعت کردى…

أز همان کودکى ات وارث غم ها بودى
پاى ارباب تو یک حضرت زهرا بودى

آرمان صائمى

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا